قران العظیم

طبقه بندی موضوعی
يكشنبه, ۲ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۵۷ ق.ظ

حق و باطل در قرآن

«حق» و در مقابل آن «باطل» یکی از کلمات کلیدی قرآن است که بیش از 300 بار استفاده شده است.همچنین حق یکی از اسامی خداوند است .

حق مفهومی است که اگر کسی آن را درک کند و مصادیق آن را بشناسد به دانش عظیمی دست یافته و می تواند راه خود را بدرستی پیدا کند و به رشد و کمال برسد.

حق در واقع مجموعه کاملی از معیارها است برای ارزیابی و ارزش گذاری پدیده های هستی .

برخلاف انچه برخی تصور میکنند مفاهیم و مصادیق حق نسبتا ساده و قابل فهم برای عموم است بنابراین می تواند برای همه انسانها صرفنظر از و مکتب و نژاد ، در هر زمان و مکانی قابل استفاده باشد .

واژه حق حتی قبل از نزول قرآن نیز این در بین اعراب و حتی اقوام و ادیان دیگر شناخته شده بوده است .

معمولا برای روشن شدن مفهوم حق این واژه را همراه با واژه باطل معنی میکنند.

معانی و مفاهیم حق و باطل :

حق و باطل در معانی و مفاهیم متعددی بکار گرفته میشود  :

    حق : ثابت ، پایدار ، ماندگار ، با دوام – باطل : نابود شدنی ، گذرا ، موقت

    حق : آنچه هست ، حقیقت ، واقعیت ، راست – باطل : آنچه نیست ، خلاف واقع ،دروغ

    حق : اصلی ، واقعی – باطل : غیر واقعی ، بدلی ، خیالی

    حق : استحقاق و شایستگی – باطل عدم استحقاق و شایستگی

    حق : مطابقت ، تناسب داشتن ، مناسب ، کار بجا – باطل :  عدم تطابق ، نامتناسب ، نامناسب ، کار نابجا

    حق : ضرورت داشتن ، انجام ضرورتها ، انجام وظایف و تکالیف – باطل : غیر ضروری و بیهوده ، ترک ضرورتها ، ترک وظایف

    حق : فایده بخشی ، دارای ارزش ، سودمندی – باطل : کار بی فایده ، بی ارزش ، زیان و ضرر رساننده

    حق : دارای اثر مثبت ، عمل صالح  - باطل : دارای اثر منفی ، فسق

    حق : کار به اندازه ، اعتدال -  باطل : کار بی اندازه ، اسراف ، تبذیر ، کم گذاشتن، افراط ، تفریط

    حق : قرار دادن هر چیز در جای خود ، عدل – باطل : خارج کردن از جای خود ، ظلم

    حق : رعایت اولویتها ، رعایت ترتیب ، نظم  باطل : به هم ریختگی ، آشفتگی

   حق : کار هدف دار – باطل : کار بدون هدف

    حق : یقین ، قطعیت – باطل : ظن ، گمان ، تخمین ، شک ، تردید

    حق : حتمی ، قطعی – باطل : مبهم و نامعلوم

 

حق مطلق تنها خداوند است چرا که تنها اوست که برای همیشه ثابت و باقی است .

 باطل مطلق وجود ندارد چرا که هر باطلی تنها با تکیه بر حق می تواند وجود داشته باشد. به عنوان مثال انسان کافر ، از مصادیق باطل است با این حال وجود و دوامش وابسته به نعمتهای الهی از قبیل : آب ، هوا ، غذا ، بدن و ... میباشد که خود از مصادیق حق هستند . 

در بیشتر موارد آنچه حق است برای همیشه ثابت و پایدار نیست بلکه اثر و فایده آن است که باقی میماند . اگر پدیده ای برای زمان محدودی وجود داشته باشد ولی منجر به امر ثابت و پایداری گردد یا فایده و اثر مثبتی داشته باشد حق است.

 

برخی از مصادیق حق در قرآن:

خداوند خود حق است  - خدا فرمانرواى بر حق است - خدا پروردگار حقیقى است – حق از جانب خداوند است – قرآن حق است و به حق نازل شده است - پیامبر حق است و به  حق فرستاده شده است – دین الهی حق است – فرمانروایی خداوند در قیامت حق است - قضاوت در قیامت بر اساس حق است - نامه اعمال به حق سخن میگوید - صیحه روز قیامت حق است - روز قیامت حق است - وزن در قیامت حق است - حق بودن پیامبران - حق بودن خلقت آسمان و زمین ، خورشید و ماه - حق بودن عذاب الهی - حق بودن وعده های خداوند- ناحق بودن کشتن پیامبران .

 

یکی از راههای ساده شناخت حق استفاده از تشبیه و مَثَل است همچنانکه در قرآن برای تعریف حق و باطل از یک مثال ساده استفاده شده است :

(رعد-17) ازآسمان آبی فرو فرستاد. پس رودخانه هایی به اندازه گنجایش خودشان روان شدند و سیل ، کفی بلند روی خود برداشت و از آنچه برای به دست  آوردن زینت یا کالا ، درآتش می گدازند هم نظیر آن کفی برمی آید خداوند حق و باطل را چنین مثل می زند. اما کف، بیرون افتاده از میان می رود ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمین [باقی] می ماند.خداوند مثل ها را چنین می زند

در این آیه خداوند باطل را به کف روی آب رودخانه یا کفی که هنگام ذوب فلزات روی آن ایجاد میشود تشبیه کرده است .

باطل از آن جهت همچون کف است که : ازبین رفتنی است - در سایه حق جلوه می‌‌کند - روی حق را می‌‌پوشاند - جلوه دارد ولی ارزش ندارد - با آرام شدن شرایط محو می‌‌شود - صدر نشین و پرسرصدا اما توخالی و بی محتوی است

و حق چون آب رودخانه یا فلزات مذاب : ماندنی است - دارای فایده و ارزش است - اصلی و واقعی است – تا حدودی مخفی است.

 

در عالم هستی حق و باطل همواره به هم آمیخته است و باطل معمولا سر و صدا و زرق و برق بیشتری دارد . این ویژگیها شناخت و تفکیک حق از باطل را مشکل میکند.

یکی از اسامی و صفات قرآن (و همچنین سایر کتب اسمانی) ، «فرقان» است . فرقان وسیله تشخیص حق از باطل است . همچنین «تقوا» (عمل به دستورات الهی) ، در انسان قدرت تشخیص حق از باطل (فرقان) ایجاد میکند.

 

آیات :

تعریف حق و باطل :

 (اسراء-81) وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا

و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابود شدنى است

(سبأ-49) قُلْ جَاء الْحَقُّ وَمَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا یُعِیدُ

بگو حق آمد و [دیگر] باطل از سر نمی گیرد و برنمی گردد

(انفال-8) لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ

تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند هر چند بزهکاران خوش نداشته باشند

(رعد-17) أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ

[همو که] از آسمان آبى فرو فرستاد پس رودخانه‏ هایى به اندازه گنجایش خودشان روان شدند و سیل کفى بلند روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زینتى یا کالایى در آتش می گدازند هم نظیر آن کفى برمی آید خداوند حق و باطل را چنین مثل می زند اما کف بیرون افتاده از میان می رود ولى آنچه به مردم سود می رساند در زمین [باقى] می ماند خداوند مثلها را چنین می زند

(اعراف-118) فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ

پس حقیقت آشکار گردید و کارهایى که می کردند باطل شد

(انبیاء-18) بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ

بلکه حق را بر باطل فرو می افکنیم پس آن را در هم می شکند و بناگاه آن نابود می گردد واى بر شما از آنچه وصف می کنید

 

حق به معنی یقین :

(یونس-36) وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ

و بیشترشان جز از گمان پیروى نمی کنند [ولى] گمان به هیچ وجه [آدمى را] از حقیقت بی نیاز نمی گرداند آرى خدا به آنچه می کنند داناست

(نجم-28) وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا

و ایشان را به این [کار] معرفتى نیست جز گمان [خود] را پیروى نمی کنند و در واقع گمان در [وصول به] حقیقت هیچ سودى نمی رساند

 

حق به معنی شایسته و درخور :

 (بقرة-121) الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُوْلَـئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمن یَکْفُرْ بِهِ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان داده ایم [و] آن را چنانکه باید می خوانند ایشانند که بدان ایمان دارند و[لى] کسانى که بدان کفر ورزند همانانند که زیانکارانند

 (آل عمران-102) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ

اى کسانى که ایمان آورده اید از خدا آن گونه که حق پرواکردن از اوست پروا کنید و زینهار جز مسلمان نمیرید

 (نور-25) یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ

آن روز خدا جزاى شایسته آنان را به طور کامل می دهد و خواهند دانست که خدا همان حقیقت آشکار است

 

حق به معنی سزاوار ،  برتری و امتیاز داشتن :

(بقرة-228) وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ یَحِلُّ لَهُنَّ أَن یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِن کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَلِکَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکُیمٌ

و زنان طلاق داده شده باید مدت سه پاکى انتظار کشند و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارند براى آنان روا نیست که آنچه را خداوند در رحم آنان آفریده پوشیده دارند و شوهرانشان اگر سر آشتى دارند به بازآوردن آنان در این [مدت] سزاوارترند و مانند همان [وظایفى] که بر عهده زنان است به طور شایسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برترى دارند و خداوند توانا و حکیم است

 (بقرة-247) وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا قَالُوَاْ أَنَّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ

و پیامبرشان به آنان گفت در حقیقت‏خداوند طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است گفتند چگونه او را بر ما پادشاهى باشد با آنکه ما به پادشاهى از وى سزاوارتریم و به او از حیث مال گشایشى داده نشده است پیامبرشان گفت در حقیقت‏خدا او را بر شما برترى داده و او را در دانش و [نیروى] بدنى بر شما برترى بخشیده است و خداوند پادشاهى خود را به هر کس که بخواهد می دهد و خدا گشایشگر داناست

(انعام-81) وَکَیْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَکْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُم بِاللّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ

و چگونه از آنچه شریک [خدا] می گردانید بترسم با آنکه شما خود از اینکه چیزى را شریک خدا ساخته‏اید که [خدا] دلیلى در باره آن بر شما نازل نکرده است نمی هراسید پس اگر می دانید کدام یک از [ما] دو دسته به ایمنى سزاوارتر است

 

حق به معنی وظیفه :

(بقرة-180) کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ

بر شما مقرر شده است که چون یکى از شما را مرگ فرا رسد اگر مالى بر جاى گذارد براى پدر و مادر و خویشاوندان [خود] به طور پسندیده وصیت کند [این کار] حقى است بر پرهیزگاران

(بقرة-236) لاَّ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِیضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَی الْمُقْتِرِ قَدْرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُحْسِنِینَ

اگر زنان را مادامى که با آنان نزدیکى نکرده و بر ایشان مهرى [نیز] معین نکرده‏اید طلاق گویید بر شما گناهى نیست و آنان را به طور پسندیده به نوعى بهره‏مند کنید توانگر به اندازه [توان] خود و تنگدست به اندازه [وسع] خود [این کارى است] شایسته نیکوکاران

(بقرة-241) وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ

و فرض است بر مردان پرهیزگار که زنان طلاق داده شده را بشایستگى چیزى دهند

 

حق به معنی حقوق افراد نسبت به یکدیگر:

(بقرة-282) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا فَإن کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا ...

ای کسانی که ایمان آورده اید ، هر گاه به وامی تا سررسیدی معین ، با یکدیگر معامله کردید ، آن را بنویسید. و باید نویسنده ای [ صورت معامله را ] بر اساس عدالت ، میان شما بنویسد. و هیچ نویسنده ای نباید از نوشتن خودداری کند همان گونه [ و به شکرانه آن ] که خدا او را آموزش داده است و کسی که بدهکار است باید املا کند ، و او [ نویسنده ] بنویسد و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید ، و از آن  چیزی نکاهد پس اگر کسی که حق بر ذمه اوست ،..

(انعام-141) وَهُوَ الَّذِی أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ

و اوست کسى که باغهایى با داربست و بدون داربست و خرمابن و کشتزار با میوه ‏هاى گوناگون آن و زیتون و انار شبیه به یکدیگر و غیر شبیه پدید آورد از میوه آن چون ثمر داد بخورید و حق [بینوایان از] آن را روز بهره‏بردارى از آن بدهید و[لى] زیاده‏روى مکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد

(انعام-151) قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَکُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ

بگو بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده براى شما بخوانم چیزى را با او شریک قرار مدهید و به پدر و مادر احسان کنید و فرزندان خود را از بیم تنگدستى مکشید ما شما و آنان را روزى می رسانیم و به کارهاى زشت چه علنى آن و چه پوشیده[اش] نزدیک مشوید و ن فسى را که خدا حرام گردانیده جز بحق مکشید اینهاست که [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش کرده است باشد که بیندیشد

(اسراء-26) وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا

و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه‏مانده را [دستگیرى کن] و ولخرجى و اسراف مکن

(اسراء-33) وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا

و نفسى را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید و هر کس مظلوم کشته شود به سرپرست وى قدرتى داده ایم پس [او] نباید در قتل زیاده    روى کند زیرا او [از طرف شرع] یارى شده است

(روم-38) فَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ ذَلِکَ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

پس حق خویشاوند و تنگدست و در راه     مانده را بده این [انفاق] براى کسانى که خواهان خشنودى خدایند بهتر است و اینان همان رستگارانند

(ذاریات-19) وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ

و در اموالشان برای سائل و محروم حقّی [ معیّن ] بود.

 

حق به معنی مقرر و حتمی شدن :

(اعراف-30) فَرِیقًا هَدَی وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ اللّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ

[در حالى که] گروهى را هدایت نموده و گروهى گمراهى بر آنان ثابت شده است زیرا آنان شیاطین را به جاى خدا دوستان [خود] گرفته    اند و می پندارند که راه یافتگانند

 

حق به معنی درست ، راست ، حقیقت :

(اعراف-44) وَنَادَی أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ

و بهشتیان دوزخیان را آواز می دهند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود راست   یافتیم آیا شما [نیز] آنچه را پروردگارتان وعده کرده بود راست و درست   یافتید می گویند آرى پس آواز دهنده ‏اى میان آنان آواز درمی دهد که لعنت   خدا بر ستمکاران باد

 (یونس-33) کَذَلِکَ حَقَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ فَسَقُواْ أَنَّهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ

این گونه سخن پروردگارت بر کسانى که نافرمانى کردند به حقیقت پیوست [چرا] که آنان ایمان نمی آورند

(یس-7) لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَی أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ

آرى گفته [خدا] در باره بیشترشان محقق گردیده است در نتیجه آنها نخواهند گروید

 

حق در نقطه مقابل خلاف واقع :

 (آل عمران-154) ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیْکُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا یَغْشَی طَآئِفَةً مِّنکُمْ وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فِی أَنفُسِهِم مَّا لاَ یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَی مَضَاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحَّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

سپس [خداوند] بعد از آن اندوه آرامشى [به صورت] خواب سبکى بر شما فرو فرستاد که گروهى از شما را فرا گرفت و گروهى [تنها] در فکر جان خود بودند و در باره خدا گمانهاى ناروا همچون گمانهاى [دوران] جاهلیت می بردند می گفتند آیا ما را در این کار اختیارى هست بگو سررشته کارها [شکست  یا پیروزى] یکسر به دست  خداست آنان چیزى را در دلهایشان پوشیده می داشتند که براى تو آشکار نمی کردند می گفتند اگر ما را در این کار اختیارى بود [و وعده پیامبر واقعیت داشت] در اینجا کشته نمی شدیم بگو اگر شما در خانه   هاى خود هم بودید کسانى که کشته شدن بر آنان نوشته شده قطعا [با پاى خود] به سوى قتلگاههاى خویش می رفتند و [اینها ] براى این است که خداوند آنچه را در دلهاى شماست [در عمل] بیازماید و آنچه را در قلبهاى شماست پاک گرداند و خدا به راز سینه   ها آگاه است

(مائدة-77) قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ کَثِیرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِیلِ

بگو اى اهل کتاب در دین خود بناحق گزافه   گویى نکنید و از پى هوسهاى گروهى که پیش از این گمراه گشتند و بسیارى [از مردم] را گمراه کردند و [خود] از راه راست منحرف شدند نروید

 

 

حق در نقطه مقابل ظلم :

(یونس-23) فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَی أَنفُسِکُم مَّتَاعَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ إِلَینَا مَرْجِعُکُمْ فَنُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

پس چون آنان را رهانید ناگهان در زمین بناحق سرکشى می کنند اى مردم سرکشى شما فقط به زیان خود شماست  شما بهره زندگى دنیا را [می طلبید] سپس بازگشت  شما به سوى ما خواهد بود پس شما را از آنچه انجام می دادید باخبر خواهیم کرد

(حج-40) الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ

همان کسانى که بناحق از خانه هایشان بیرون رانده شدند [آنها گناهى نداشتند] جز اینکه می گفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمی کرد صومعه   ها و کلیساها و کنیسه   ها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده می شود سخت ویران می شد و قطعا خدا به کسى که [دین] او را یارى می کند یارى می دهد چرا که خدا سخت نیرومند شکست  ناپذیر است

 

آمیختن حق و باطل :

(بقرة-42) وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ

و حق را به باطل درنیامیزید و حقیقت را با آنکه خود می دانید کتمان نکنید

(آل عمران-71) یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ

اى اهل کتاب چرا حق را به باطل درمی آمیزید و حقیقت را کتمان می کنید با اینکه خود می دانید

 

شناخته شده بودن حق نزد مردم :

(بقرة-71) قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِیرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِیَةَ فِیهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا کَادُواْ یَفْعَلُونَ

گفت وى می فرماید در حقیقت آن ماده گاوى است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیارى کند بی نقص است و هیچ لکه‏اى در آن نیست گفتند اینک سخن درست آوردى پس آن را سر بریدند و چیزى نمانده بود که نکنند

(یوسف-51) قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ

[پادشاه] گفت وقتى از یوسف کام [مى]خواستید چه منظور داشتید زنان گفتند منزه ست ‏خدا ما گناهى بر او نمی دانیم همسر عزیز گفت اکنون حقیقت آشکار شد من [بودم که] از او کام خواستم و بی شک او از راستگویان است

(نور-49) وَإِن یَکُن لَّهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ

و اگر حق به جانب ایشان باشد به حال اطاعت به سوى او می آیند

(ص-22) إِذْ دَخَلُوا عَلَی دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَی بَعْضُنَا عَلَی بَعْضٍ فَاحْکُم بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَی سَوَاء الصِّرَاطِ

وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد گفتند مترس [ما] دو مدعى [هستیم] که یکى از ما بر دیگرى تجاوز کرده پس میان ما به حق داورى کن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش

 

خداوند مولا و سرپرست و یاری رسان حقیقی است:

(انعام-62) ثُمَّ رُدُّواْ إِلَی اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ أَلاَ لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِینَ

آنگاه به سوى خداوند مولاى بحقشان برگردانیده شوند آگاه باشید که داورى از آن اوست و او سریعترین حسابرسان است

(یونس-30) هُنَالِکَ تَبْلُو کُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ وَرُدُّواْ إِلَی اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ

آنجاست که هر کسى آنچه را از پیش فرستاده است مى ‏آزماید و به سوى خدا مولاى حقیقى خود بازگردانیده مى‏شوند و آنچه به دروغ برمى‏ ساخته ‏اند از دستشان به در می رود

(کهف-44) هُنَالِکَ الْوَلَایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا

در آنجا [آشکار شد که] یارى به خداى حق تعلق دارد اوست بهترین پاداش و [اوست] بهترین فرجام

خداوند فرمانرواى بر حق :

 (طه-114) فَتَعَالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَی إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا

پس بلند مرتبه است‏ خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى

(مؤمنون-116) فَتَعَالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ

پس والاست‏ خدا فرمانرواى برحق خدایى جز او نیست [اوست] پروردگار عرش گرانمایه

 

خداوند پروردگار حقیقی :

(یونس-32) فَذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّی تُصْرَفُونَ

این است‏ خدا پروردگار حقیقى شما و بعد از حقیقت جز گمراهى چیست پس چگونه [از حق] بازگردانیده می شوید

 

حق بودن خداوند :

 (حج-6) ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ یُحْیِی الْمَوْتَی وَأَنَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

این [قدرت نماییها] بدان سبب است که خدا خود حق است و اوست که مردگان را زنده می کند و [هم] اوست که بر هر چیزى تواناست

(حج-62) ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ

[آرى] این بدان سبب است که خدا خود حق است و آنچه به جاى او می خوانند آن باطل است و این خداست که والا و بزرگ است

 (لقمان-30) ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ

این[ها همه] دلیل آن است که خدا خود حق است و غیر از او هر چه را که می خوانند باطل است و خدا همان بلندمرتبه بزرگ است

 

حق یکی از نامهای خداوند :

(مؤمنون-71) وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْنَاهُم بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِکْرِهِم مُّعْرِضُونَ

و اگر حق از هوسهاى آنها پیروى می کرد قطعا آسمانها و زمین و هر که در آنهاست تباه می شد [نه] بلکه یادنامه ‏شان را به آنان داده ‏ایم ولى آنها از [پیروى] یادنامه خود رویگردانند

 

حق از جانب خداوند است :

(بقرة-26) إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ

خداى را از اینکه به پشه‏ اى یا فروتر [یا فراتر] از آن مَثَل زند شرم نیاید پس کسانى که ایمان آورده‏اند می دانند که آن [مَثَل] از جانب پروردگارشان بجاست ولى کسانى که به کفر گراییده ‏اند می گویند خدا از این مَثَل چه قصد داشته است [خدا] بسیارى را با آن گمراه و بسیارى را با آن راهنمایى می کند و[لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمی کند

(بقرة-147) الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ

حق از جانب پروردگار توست پس مبادا از تردیدکنندگان باشى

(بقرة-149) وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

(آل عمران-60) الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُن مِّن الْمُمْتَرِینَ

[آنچه درباره عیسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از تردیدکنندگان مباش

(حج-54) وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ

و تا آنان که دانش یافته ‏اند بدانند که این [قرآن] حق است [و] از جانب پروردگار توست و بدان ایمان آورند و دلهایشان براى او خاضع گردد و به راستى خداوند کسانى را که ایمان آورده‏اند به سوى راهى راست راهبر است

 

داوری بین مردم باید بر اساس حق باشد :

(ص-26) یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَی فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ

اى داوود ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم پس میان مردم به حق داورى کن و زنهار از هوس پیروى مکن که تو را از راه خدا به در کند در حقیقت کسانى که از راه خدا به در می روند به [سزاى] آنکه روز حساب را فراموش کرده ‏اند عذابى سخت ‏خواهند داشت

 

حق بودن قرآن :

(بقرة-91) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَآ أُنزِلَ عَلَیْنَا وَیَکْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِیَاء اللّهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ

و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان آورید می گویند ما به آنچه بر [پیامبر] خودمان نازل شده ایمان می آوریم و غیر آن را با آنکه [کاملا] حق و مؤید همان چیزى است که با آنان است انکار می کنند بگو اگر مؤمن بودید پس چرا پیش از این پیامبران خدا را می کشتید

(بقرة-176) ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ

چرا که خداوند کتاب [تورات] را به حق نازل کرده است و کسانى که در باره کتاب [خدا] با یکدیگر به اختلاف پرداختند در ستیزه‏اى دور و درازند

(بقرة-252) تِلْکَ آیَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ

این[ها] آیات خداست که ما آن را بحق بر تو می خوانیم و به راستى تو از جمله پیامبرانى

(آل عمران-3) نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ

این کتاب را در حالى که مؤید آنچه [از کتابهاى آسمانى] پیش از خود می باشد به حق [و به تدریج] بر تو نازل کرد و تورات و انجیل را

(نساء-105) إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللّهُ وَلاَ تَکُن لِّلْخَآئِنِینَ خَصِیمًا

ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا میان مردم به [موجب] آنچه خدا به تو آموخته داورى کنى و زنهار جانبدار خیانتکاران مباش

(مائدة-48) وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَآ آتَاکُم فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ إِلَی الله مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ

و ما این کتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستادیم در حالى که تصدیق ‏کننده کتابهاى پیشین و حاکم بر آنهاست پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و از هواهایشان [با دور شدن] از حقى که به سوى تو آمده پیروى مکن براى هر یک از شما [امتها] شریعت و راه روشنى قرار داده‏ایم و اگر خدا می خواست‏شما را یک امت قرار می داد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید پس در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت گیرید بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف می کردید آگاهتان خواهد کرد

(انعام-114) أَفَغَیْرَ اللّهِ أَبْتَغِی حَکَمًا وَهُوَ الَّذِی أَنَزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلاً وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ

پس آیا داورى جز خدا جویم با اینکه اوست که این کتاب را به تفصیل به سوى شما نازل کرده است و کسانى که کتاب [آسمانى] بدیشان داده‏ ایم می دانند که آن از جانب پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است پس تو از تردیدکنندگان مباش

(یونس-94) فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُونَ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکَ لَقَدْ جَاءکَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ

و اگر از آنچه به سوى تو نازل کرده‏ایم در تردیدى از کسانى که پیش از تو کتاب [آسمانى] می خواندند بپرس قطعا حق از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است پس زنهار از تردیدکنندگان مباش

(یونس-108) قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدَی فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِوَکِیلٍ

بگو اى مردم حق از جانب پروردگارتان براى شما آمده است پس هر که هدایت‏ یابد به سود خویش هدایت می یابد و هر که گمراه گردد به زیان خود گمراه می شود و من بر شما نگهبان نیستم

(هود-17) أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَی إَمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَـئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ

آیا کسى که از جانب پروردگارش بر حجتى روشن است و شاهدى از [خویشان] او پیرو آن است و پیش از وى [نیز] کتاب موسى راهبر و مایه رحمت بوده است [دروغ می بافد] آنان [که در جستجوى حقیقت‏اند] به آن می گروند و هر کس از گروه ‏هاى [مخالف] به آن کفر ورزد آتش وعده‏ گاه اوست پس در آن تردید مکن که آن حق است [و] از جانب پروردگارت [آمده است] ولى بیشتر مردم باور نمی کنند

(هود-120) وَکُـلاًّ نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَجَاءکَ فِی هَـذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِکْرَی لِلْمُؤْمِنِینَ

و هر یک از سرگذشتهاى پیامبران [خود] را که بر تو حکایت می کنیم چیزى است که دلت را بدان استوار می گردانیم و در اینها حقیقت براى تو آمده و براى مؤمنان اندرز و تذکرى است

(رعد-1) المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِیَ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ الْحَقُّ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ

الف لام میم راء این است آیات کتاب و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است ولى بیشتر مردم نمی گروند

(رعد-19) أَفَمَن یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَی إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ

پس آیا کسى که می داند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده حقیقت دارد مانند کسى است که کوردل است تنها خردمندانند که عبرت می گیرند

(نحل-102) قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهُدًی وَبُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ

بگو آن را روح القدس از طرف پروردگارت به حق فرود آورده تا کسانى را که ایمان آورده‏اند استوار گرداند و براى مسلمانان هدایت و بشارتى است

(اسراء-105) وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا

و آن [قرآن] را به حق فرود آوردیم و به حق فرود آمد و تو را جز بشارت‏ دهنده و بیم‏ رسان نفرستادیم

(قصص-53) وَإِذَا یُتْلَی عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ

و چون بر ایشان فرو خوانده می شود ، می گویند: «بدان ایمان آوردیم که آن درست است [ و ] از طرف پروردگار ماست ما پیش از آن [ هم ] از تسلیم شوندگان بودیم.»

(سجدة-3) أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِیرٍ مِّن قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ

آیا می گویند آن را بربافته است [نه چنین است] بلکه آن حق و از جانب پروردگار توست تا مردمى را که پیش از تو بیم‏دهنده‏اى براى آنان نیامده است هشدار دهى امید که راه یابند

(سبأ-6) وَیَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَیَهْدِی إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ

و کسانى که از دانش بهره یافته‏اند می دانند که آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است و به راه آن عزیز ستوده[صفات] راهبرى می کند

(فاطر-31) وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ

و آنچه از کتاب به سوى تو وحى کرده‏ایم خود حق [و] تصدیق‏کننده [کتابهاى] پیش از آن است قطعا خدا نسبت به بندگانش آگاه بیناست

(صافات-37) بَلْ جَاء بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ

ولى نه [او] حقیقت را آورده و فرستادگان را تصدیق کرده است

(زمر-2) إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ

ما [این] کتاب را به حق به سوى تو فرود آوردیم پس خدا را در حالى که اعتقاد [خود] را براى او خالص‏کننده‏اى عبادت کن

(زمر-41) إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَی فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِوَکِیلٍ

ما این کتاب را براى [رهبرى] مردم به حق بر تو فروفرستادیم پس هر کس هدایت‏شود به سود خود اوست و هر کس بیراهه رود تنها به زیان خودش گمراه می شود و تو بر آنها وکیل نیستى

(شورى-17) اللَّهُ الَّذِی أَنزَلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِیزَانَ وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِیبٌ

خدا همان کسى است که کتاب و وسیله سنجش را به حق فرود آورد و تو چه می دانى شاید رستاخیز نزدیک باشد

(جاثیة-6) تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآیَاتِهِ یُؤْمِنُونَ

این[ها]ست آیات خدا که به راستى آن را بر تو می خوانیم پس بعد از خدا و نشانه‏هاى او به کدام سخن خواهند گروید

(احقاف-7) وَإِذَا تُتْلَی عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ

و چون آیات روشن ما بر ایشان خوانده شود آنان که چون حقیقت به سویشان آمد منکر آن شدند گفتند این سحرى آشکار است

(حاقة-51) وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ

و این [قرآن] بی شبهه حقیقتى یقینى است

 

حق بودن پیامبر :

(بقرة-119) إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ

ما تو را بحق فرستادیم تا بشارتگر و بیم‏دهنده باشى و [لى] درباره دوزخیان از تو پرسشى نخواهد شد

(آل عمران-86) کَیْفَ یَهْدِی اللّهُ قَوْمًا کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ

چگونه خداوند قومى را که بعد از ایمانشان کافر شدند هدایت می کند با آنکه شهادت دادند که این رسول بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمی کند

(نساء-170) یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّکُمْ فَآمِنُواْ خَیْرًا لَّکُمْ وَإِن تَکْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَکَانَ اللّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا

اى مردم آن پیامبر [موعود] حقیقت را از سوى پروردگارتان براى شما آورده است پس ایمان بیاورید که براى شما بهتر است و اگر کافر شوید [بدانید که] آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست و خدا داناى حکیم است

(نمل-79) فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّکَ عَلَی الْحَقِّ الْمُبِینِ

پس بر خدا توکل کن که تو واقعا بر حق آشکارى

(فاطر-24) إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِیهَا نَذِیرٌ

ما تو را بحق [به سم ت] بشارتگر و هشداردهنده گسیل داشتیم و هیچ امتى نبوده مگر اینکه در آن هشداردهنده‏اى گذشته است

 

حق بودن دین الهی :

(فتح-28) هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَی بِاللَّهِ شَهِیدًا

اوست کسى که پیامبر خود را به [قصد] هدایت با آیین درست روانه ساخت تا آن را بر تمام ادیان پیروز گرداند و گواه‏بودن خدا کفایت می کند

(صفّ-9) هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ

اوست کسى که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد تا آن را بر هر چه دین است فائق گرداند هر چند مشرکان را ناخوش آید

 

فرمانروایی خداوند در قیامت حق است :

(فرقان-26) الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَکَانَ یَوْمًا عَلَی الْکَافِرِینَ عَسِیرًا

آن روز فرمانروایى بحق از آن [خداى] رحمان است و روزى است که بر کافران بسى دشوار است

 

قضاوت به حق در قیامت :

(زمر-69) وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْکِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ

و زمین به نور پروردگارش روشن گردد و کارنامه [اعمال در میان] نهاده شود و پیامبران و شاهدان را بیاورند و میانشان به حق داورى گردد و مورد ستم قرار نگیرند

(زمر-75) وَتَرَی الْمَلَائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

و فرشتگان را می بینى که پیرامون عرش به ستایش پروردگار خود تسبیح می گویند و میانشان به حق داورى می گردد و گفته می شود سپاس ویژه پروردگار جهانیان است

 

نامه اعمال به حق سخن میگوید :

(جاثیة-29) هَذَا کِتَابُنَا یَنطِقُ عَلَیْکُم بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

این است کتاب ما که علیه شما به حق سخن می گوید ما از آنچه می کردید نسخه بر می داشتیم

(مؤمنون-62) وَلَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَیْنَا کِتَابٌ یَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ

و هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمی کنیم و نزد ما کتابى است که به حق سخن می گوید و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت

 

صیحه روز قیامت حق است :

(ق-42) یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ

روزى که فریاد [رستاخیز] را به حق می شنوند آن [روز] روز بیرون آمدن [از زمین] است

 

روز قیامت حق است :

(نبأ-39) ذَلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَی رَبِّهِ مَآبًا

آن [روز] روز حق است پس هر که خواهد راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجوید

 

حق بودن پیامبران :

(اعراف-43) وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَـذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

و هر گونه کینه   اى را از سینه   هایشان می زداییم از زیر [قصرهاى]شان نهرها جارى است و می گویند ستایش خدایى را که ما را بدین [راه] هدایت نمود و اگر خدا ما را رهبرى نمی کرد ما خود هدایت نمی یافتیم در حقیقت فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند و به آنان ندا داده می شود که این همان بهشتى است که آن را به [پاداش] آنچه انجام می دادید میراث یافته   اید

 

(اعراف-53) هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَیَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ

آیا [آنان] جز در انتظار تاویل آنند روزى که تاویلش فرا رسد کسانى که آن را پیش از آن به فراموشى سپرده   اند می گویند حقا فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند پس آیا [امروز] ما را شفاعتگرانى هست که براى ما شفاعت کنند یا [ممکن است به دنیا] بازگردانیده شویم تا غیر از آنچه انجام می دادیم انجام دهیم به راستى که [آنان] به خویشتن زیان زدند و آنچه را به دروغ می ساختند از کف دادند

 

حق بودن خلقت آسمان و زمین ، خورشید و ماه :

(انعام-73) وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَیَوْمَ یَقُولُ کُن فَیَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّوَرِ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ

و او کسى است که آسمانها و زمین را به حق آفرید و هر گاه که می گوید باش بی درنگ موجود شود سخنش راست است و روزى که در صور دمیده شود فرمانروایى از آن اوست داننده غیب و شهود است و اوست  حکیم آگاه

(یونس-5) هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاء وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ

اوست کسى که خورشید را روشنایى بخشید و ماه را تابان کرد و براى آن منزلهایى معین کرد تا شماره سالها و حساب را بدانید خدا اینها را جز به حق نیافریده است نشانه   ها[ى خود] را براى گروهى که می دانند به روشنى بیان می کند

 

(ابراهیم-19) أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحقِّ إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ

آیا در نیافته   اى که خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده اگر بخواهد شما را می برد و خلق تازه   اى می آورد

(حجر-85) وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ

و ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریده   ایم و یقینا قیامت فرا خواهد رسید پس به خوبى صرف نظر کن

(نحل-3) خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعَالَی عَمَّا یُشْرِکُونَ

آسمانها و زمین را به حق آفریده است او فراتر است از آنچه [با وى] شریک می گردانند

(عنکبوت-44) خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ

خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید قطعا در این [آفرینش] براى مؤمنان عبرتى است

(روم-8) أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّی وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَکَافِرُونَ

آیا در خودشان به تفکر نپرداخته   اند خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق و تا هنگامى معین نیافریده است و [با این همه] بسیارى از مردم لقاى پروردگارشان را سخت منکرند

 

(زمر-5) خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهَارِ وَیُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَی اللَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی أَلَا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ

آسمانها و زمین را به حق آفرید شب را به روز درمی پیچد و روز را به شب درمی پیچد و آفتاب و ماه را تسخیر کرد هر کدام تا مدتى معین روانند آگاه باش که او همان شکست  ناپذیر آمرزنده است

(جاثیة-22) وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ

و خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده است و تا هر کسى به [موجب] آنچه به دست آورده پاداش یابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت

(احقاف-3) مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّی وَالَّذِینَ کَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ

[ما] آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق و [تا] زمانى معین نیافریدیم و کسانى که کافر شده   اند از آنچه هشدار داده شده   اند رویگردانند

(تغابن-3) خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ

آسمانها و زمین را به حق آفرید و شما را صورتگرى کرد و صورتهایتان را نیکوآراست و فرجام به سوى اوست

 

حق بودن عذاب الهی :

(یونس-53) وَیَسْتَنبِئُونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَرَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنتُمْ بِمُعْجِزِینَ

و از تو خبر می گیرند آیا آن راست است بگو آرى سوگند به پروردگارم که آن قطعا راست است و شما نمی توانید [خدا را] درمانده کنید

 

حق بودن وعده های خداوند :

(نساء-122) وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا وَعْدَ اللّهِ حَقًّا وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً

و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده   اند به زودى آنان را در بوستانهایى که از زیر [درختان] آن نهرها روان است درآوریم همیشه در آن جاودانند وعده خدا راست است و چه کسى در سخن از خدا راستگوتر است

(یونس-55) أَلا إِنَّ لِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ

بدانید که در حقیقت آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست بدانید که در حقیقت وعده خدا حق است ولى بیشتر آنان نمی دانند

(ابراهیم-22) وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

و چون کار از کار گذشت [و داورى صورت گرفت] شیطان می گوید در حقیقت  خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم و مرا بر شما هیچ تسلطى نبود جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک می دانستید کافرم آرى ستمکاران عذابى پردرد خواهند داشت

(نحل-38) وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللّهُ مَن یَمُوتُ بَلَی وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا وَلـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ

و با سخت  ترین سوگندهایشان بخدا سوگند یاد کردند که خدا کسى را که می میرد بر نخواهد انگیخت آرى [انجام] این وعده بر او حق است لیکن بیشتر مردم نمی دانند

(کهف-21) وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا

و بدین گونه [مردم آن دیار را] بر حالشان آگاه ساختیم تا بدانند که وعده خدا راست است و [در فرا رسیدن] قیامت هیچ شکى نیست هنگامى که میان خود در کارشان با یکدیگر نزاع می کردند پس [عده   اى] گفتند بر روى آنها ساختمانى بنا کنید پروردگارشان به [حال] آنان داناتر است [سرانجام] کسانى که بر کارشان غلبه یافتند گفتند حتما بر ایشان معبدى بنا خواهیم کرد

(کهف-98) قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّی فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاء وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا

گفت این رحمتى از جانب پروردگار من است و[لى] چون وعده پروردگارم فرا رسد آن [سد] را درهم کوبد و وعده پروردگارم حق است

(قصص-13) فَرَدَدْنَاهُ إِلَی أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ

پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش [ بدو ] روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده خدا درست است ، ولی بیشترشان نمی دانند.

(روم-60) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ

پس صبر کن که وعده خدا حق است و زنهار تا کسانى که یقین ندارند تو را به سبکسرى واندارند

 

وزن در قیامت حق است :

(اعراف-8) وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

و در آن روز سنجش [اعمال] حق است ( یا سنجش بر اساس حق است) پس هر کس میزانهاى [عمل] او گران باشد آنان خود رستگارانند

 

کشتن پیامبران به ناحق :

 (بقرة-61) وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَی لَن نَّصْبِرَ عَلَی طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَی بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ

و چون گفتید اى موسى هرگز بر یک [نوع] خوراک تاب نیاوریم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمین می رویاند از [قبیل] سبزى و خیار و سیر و عدس و پیاز براى ما برویاند [موسى] گفت آیا به جاى چیز بهتر خواهان چیز پست  ترید پس به شهر فرود آیید که آنچه را خواسته اید براى شما [در آنجا مهیا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پیشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا که آنان به نشانه هاى خدا کفر ورزیده بودند و پیامبران را بناحق می کشتند این از آن روى بود که سرکشى نموده و از حد درگذرانیده بودند

(آل عمران-21) إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَیَقْتُلُونَ الِّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ

کسانى که به آیات خدا کفر می ورزند و پیامبران را بنا حق می کشند و دادگستران را به قتل می رسانند آنان را از عذابى دردناک خبر ده

(آل عمران-112) ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَآؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَیَقْتُلُونَ الأَنبِیَاء بِغَیْرِ حَقٍّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ

هر کجا یافته شوند به خوارى دچار شده اند مگر آنکه به پناه امان خدا و زینهار مردم [روند] و به خشمى از خدا گرفتار آمدند و [مهر] بینوایى بر آنان زده شد این بدان سبب بود که به آیات خدا کفر می ورزیدند و پیامبران را بناحق می کشتند [و نیز] این [عقوبت] به سزاى آن بود که نافرمانى کردند و از اندازه درمی گذرانیدند

(آل عمران-181) لَّقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاء سَنَکْتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتْلَهُمُ الأَنبِیَاء بِغَیْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِیقِ

مسلما خداوند سخن کسانى را که گفتند خدا نیازمند است و ما توانگریم شنید به زودى آنچه را گفتند و بناحق کشتن آنان پیامبران را خواهیم نوشت و خواهیم گفت بچشید عذاب سوزان را

(نساء-155) فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ وَکُفْرِهِم بَآیَاتِ اللّهِ وَقَتْلِهِمُ الأَنْبِیَاء بِغَیْرِ حَقًّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَیْهَا بِکُفْرِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِیلاً

پس به [سزاى] پیمان‏شکنی شان و انکارشان نسبت به آیات خدا و کشتار ناحق آنان [از] انبیا و گفتارشان که دلهاى ما در غلاف است [لعنتشان کردیم] بلکه خدا به خاطر کفرشان بر دلهایشان مهر زده و در نتیجه جز شمارى اندک [از ایشان] ایمان نمی آورند

 

فرقان نیروی و وسیله جدا کننده حق از باطل :

(فرقان-1) تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا

بزرگ [و خجسته] است کسى که بر بنده خود فرقان [=کتاب جدا سازنده حق از باطل] را نازل فرمود تا براى جهانیان هشداردهنده اى باشد

(انفال-29) یِا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً وَیُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ

اى کسانى که ایمان آورده اید اگر از خدا پروا دارید براى شما [نیروى] تشخیص [حق از باطل] قرار می دهد و گناهانتان را از شما می زداید و شما را می آمرزد و خدا داراى بخشش بزرگ است

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی