قران العظیم

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۵ ق.ظ

اکثریت در قرآن

یکی ازعبارت بحث برانگیز در قرآن عبارت «اکثر» به معنی بیشتر یا اکثریت است .

این کلمه بارها در قران تکرار شده و تقریبا در بیشتر موارد صفات و خصلتهای منفی را به اکثریت نسبت داده است.

به علاوه  چند بار هم واژه «قلیل» به معنی کم و کمتر آمده است که خصوصیات و صفات خوب را به گروهی اندک نسبت داده است.

در آیات قرآن واژه اکثریت برای گروههای مختلفی استفاده شده است از جمله  عامه مردم ، مشرکین وکافرین ، اهل کتاب و ...

بیشترین کاربرد اکثریت در قرآن برای گروه اول یعنی عامه مردم می باشد و شامل موارد زیر است:

 «بیشتر مردم نمیدانند»: یعنی اکثریت مردم نسبت به این حقایق و واقعیتها علم و آگاهی ندارند:

    ◊ علم زمان قیامت تنها در نزد خداست ولیکن بیشتر مردم نمی دانند

    ◊ وعده خدا حق است و خداوند خلف وعده نمیکند ولی بیشتر آنها نمی دانند

    ◊ خدا بر کار خویش مسلط است ولیکن بیشتر مردم نمی دانند

    ◊ دستور داده که جز او را نپرستید این است دین درست ولیکن بیشتر مردم نمی دانند

    ◊ و بى‏گمان او (یعقوب) از آنچه بدو آموخته بودیم داراى دانشى [فراوان] بود ولیکن بیشتر مردم نمی دانند

    ◊ وعده (قیامت) بر او حق است ولیکن بیشتر مردم نمی دانند

    ◊ برده که هیچ کارى از او بر نمى‏آید با کسى که به به او روزى داده شده و اهل انفاق است یکسان نیست ولی بیشتر آنها نمی دانند

    ◊ شریکی برای خدا در آفرینش زمین و پیدایش رودها و کوه ها نیست ولی بیشتر آنها نمی دانند

    ◊ دین اسلام بر اساس فطرت پاک انسان است ولیکن بیشتر مردم نمی دانند

    ◊ مردم باید فقط خالق آسمانها و زمین را پرستش کنند ولی بیشتر آنها نمی دانند

    ◊ پیامبر بشیر و نذیر برای تمام مردم است ولیکن بیشتر مردم نمی دانند

    ◊ خداوند روزی را برای هر کس بخواهد گشاد یا تنگ میکند ولیکن بیشتر مردم نمی دانند

    ◊ بنده ای که چند ارباب دارد با کسی که تنها از یک نفر فرمان میبرد یکسان نیست ولی بیشتر آنها نمی دانند

    ◊ نعمتهای الهی تنها یک آزمایش برای انسان است ولی بیشتر آنها نمی دانند

    ◊ آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر و مهمتر از آفرینش مردم است ولیکن بیشتر مردم نمی دانند

    ◊ خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است ولی بیشتر آنها نمی دانند

    ◊ خداوند به انسان حیات میبخشد ، می میراند و سپس در قیامت گرد می آورد ولیکن بیشتر مردم نمی دانند

بیشتر مردم شکرگزار نیستند- چه اندک شگرگزاری میکنید

● بیشتر مردم ایمان نمی آورند - کمتر [به آن] ایمان دارید

● بیشتر مردم سر انکار دارند

● بیشتر مردم از گمان های ضعیف پیروی میکنند و پیروی از آنها موجب گمراهی است .

● چه کم پند مى‏پذیرید

 

 دسته دوم از  آیاتی که در آن به اکثریت اشاره شده به گروههای خاصی از مردم از قبیل اهل کتاب ، مشرکین و کافرین ، اقوام پیشین و  ... اشاره دارد .

برای این گروه ها صفاتی چون : ایمان نمی آورند - فاسقند - نمیدانند - از گمان پیروی میکنند - حق را نمی شناسند - حقیقت را خوش ندارند - جن و شیاطین را می پرستند - گوش شنوا ندارند - اندیشه نمی کنند - کفر میورزند - عهد شکنند - دروغگویند و ... بکار رفته است.

همانطور که مشاهده میشود به این گروه ها صفات منفی بیشتری نسبت به عامه مردم نسبت داده شده  است که نشان می دهد انسان در برخورد با این گرو ها بایستی احتیاط بیشتری به خرج دهد .

-------------------

با توجه به مطالب ارائه شده به نظر میرسد دانش و آگاهی عامه مردم محدود است و در بیشتر موارد تکیه بر رای اکثریت کار عاقلانه ای نیست و میتواند گمراه کننده باشد از اینرو نظام های اجتماعی که اساس آنها بر رای اکثریت بنا شده از دیدگاه قرآن با چالشهای جدی روبروست .

البته این امر به معنی نفی مشارکت مردم در اجتماع نیست بلکه طبق آیات قرآن ، تعالیم دینی و اصول عقلی  مشارکت مردم نقش اساسی را در رشد و شکوفایی یک جامعه بر عهده دارد.

برای روشن شدن موضوع ، می توان جامعه انسانی را به بدن انسان تشبیه کرد . در بدن انسان اعضا و جوارح زیادی در کنار هم کار میکنند و هریک وظیفه خاص خود را دارند . در این میان مغز انسان مرکز اندیشه و تصمیم گیری است و سایر اعضای بدن با تبعیت از مغز مسئولیت حیات ، حرکت و پویایی بدن را بر عهده دارند.

در ساختارهای اجتماعی نیز بایستی مرکز اندیشه و تصمیم گیری دانشمندان وعلما باشند و نیروی محرکه و حیات بخش اجتماع ، عامه مردم.

از لحاظ عقلی پذیرفته نیست که رای یک فرد بی سواد و نادان با رای یک فرد عالم و دانشمند هم وزن و هم ارزش باشد.

در واقع نبایستی تصمیم گیریهای سخت و پیچیده را به عامه مردم واگذار کرد و بایستی تنها در محدوده علم و آگاهی مردم ، از آنان نظر خواهی کرد ولی در کارهای اجرایی باید از حداکثر نیرو و توان مردم استفاده کرد.

به عنوان مثال از آنجایکه علم و آگاهی عامه مردم نسبت به خانواده ، قبیله یا محله خود بیشتر است هر خانواده ، قبیله یا محله ای میتوانند افراد برتر خود را (که نسبت به خودشان علم و آگاهی بیشتری دارند) انتخاب کنند . در مرحله بعد افراد انتخاب شده بهترین ها را از بین خود انتخاب کنند و این رویه ادامه پیدا کند تا بهترین افراد برای اداره جامعه انتخاب شوند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۱۱:۱۵
دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۷ ب.ظ

ظن و گمان در قرآن

یکی از عبارت قابل توجه در قرآن واژه «ظَنّ» و مشتقات آن به معنی گمان و گمان کردن است . در واقع ظن و گمان نتیجه گیری انسان از افکار خودش می باشد.

اگر به معنی این واژه در آیات قرآن رجوع کنیم متوجه نکته ای جالب می شویم . در برخی موارد ظن و گمان انسان کاملا صحیح و در حد یقین است ، در جای دیگر در نقطه مخالف یعنی کاملا غلط و کذب است و در جای دیگر همراه با شک و تردید است .

این امر نشان میدهد که میزان درستی ظن و گمان انسان یک کمیت متغیر بین دو حد کاملا درست و کاملا غلط است و طبق قانون احتمالات می توان میزان درستی ظن و گمان را بین صفر درصد تا صد در صد درجه بندی کرد .

در اکثر موارد ظن و گمان انسانها نه کاملا درست و نه کاملا غلط بلکه چیزی بین این دو است و اکثر مردم از این نوع ظن و گمان پیروی میکنند .

هرچه علم و دانش انسان زیادتر باشد احتمال درست بودن ظن و گمان بیشتر است و ظن و گمان افراد جاهل و افراد بد اکثرا نادرست است .

در برخی موارد ظن و گمان انسانهای خوب ممکن است اشتباه باشد و گمان انسانهای بد درست . مانند حضرت یونس که گمان میکرد خدا بر او سخت نخواهد گرفت ولی گرفتار شد و بالعکس شیطان گمان میکرد انسانهای زیادی را گمراه کند و گمانش درست از آب درآمد.

معمولا بیشتر انسانها با استفاده از اصول عقلی (اندیشه – مشورت – تحقیق ...) می توانند احتمال درست یا غلط بودن ظن و گمان خود را به صورت تقریبی پیدا کنند .

در برخی موارد که رسیدن به یقین مشکل است یا ممکن نیست طبق مبانی فقهی ، اصول عقلی و علم احتمالات ، انسان می تواند از گمانی که احتمال درست بودنش بالاست پیروی کرده و گمانی که احتمال درست بودنش پایین است را ترک کند.

با این وجود در قرآن تاکید شده که ظن و گمان انسان را از حق (یقین) بی نیاز نمیکند و پیروی از ظن و گمانی که بدون علم باشد یا دروغ در آن رخنه کرده باشد باعث گمراهی می شود .

گمان خوب و نیک داشتن نسبت به دیگران  «حُسن ظن» و گمان بد داشتن نسبت به دیگران «سوء ظن» گفته می شود.

خیلی از مردم تصور میکنند حسن ظن خوب و سوء ظن بد است در حالیکه این تصور چندان صحیح نیست . هر کدام از این دو میتوانند خوب یا بد باشد. به عنوان مثال حسن ظن نسبت به دوستان وانسانهای خوب امری پسندیده و سوء ظن در این مورد ناپسند است همچنین حسن ظن نسبت به افراد فاسد و معلوم الحال اشتباه بوده  و سوء ظن در این مورد امری پسندیده است.

در بسیاری از موارد انسان بایستی از گمان بد بردن نسبت به دیگران دوری کند چرا که بعضی از گمانها گناه به حساب می آید .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۹:۰۷
چهارشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۵ ب.ظ

اسوة در قرآن

● در قرآن عبارت «اُسوة» که به معنی الگو و سرمشق می باشد سه بار آمده است.

● الگو و سرمشق بودن می تواند در امور مثبت یا منفی باشد بنابراین در قرآن عبارت «اسوة حَسَنَة» آمده که به الگو و سرمشق نیک و سودمند اشاره دارد .

● عبارت «أُسْوَةٌ حَسَنَة» یک بار برای پیامبر (ص) و دو بار برای حضرت ابراهیم (ع) و پیروان او بکار رفته است.

● با توجه به آیات دیگری از قرآن که پیروان واقعی ابراهیم را پیامبر(ص) و مومنین معرفی کرده ، می توان گفت که این دو آیه نیز شامل پیامبر (ص) میشود.

● در این آیات به طور ضمنی به کسانیکه به خدا و آخرت امید دارند توصیه شده که به این الگوها تمسک جویند.

● هر سه  آیه با حرف «قَد» به معنی قطعا و یقینا شروع شده که در واقع نوعی تضمین است از طرف خداوند برای تمسک به این الگوها.

● آیه مربوط به اسوة بودن پیامبر در بین آیات مربوط به جنگ و جهاد آمده و نشان دهنده استقامت و پایداری بی نظیر پیامبر در شرایط سخت است.

● در آیه مربوط به الگو بودن حضرت ابراهیم ، صفت کینه و نفرت ابراهیم نسبت به شرک و بت پرستی برجسته شده است . در این آیه جمله « ... به غیر از سخن ابراهیم [که] به [نا]پدر[ى] خود [گفت] حتما براى تو آمرزش خواهم خواست... » آمده که بعضیها از این عبارت اینطور برداشت کرده اند که عمل استغفار ابراهیم برای عمویش که از سر دلسوزی زیاد بوده ، از سرمشق و الگو قرار گرفتن استثنا شده است  جرا که استغفار برای کسیکه در حال شرک است کار بی نتیجه ایست . برخی مفسیرین هم این نظریه را رد کرده اند.

● در خصوص اینکه آیا پیامبران هم ممکن است اشتباه کنند یا نه ، در آینده نزدیک مقاله ای ارائه خواهد شد .   

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۷ ، ۲۳:۵۵
يكشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۴:۳۷ ب.ظ

نور در قرآن

موارد استفاده از واژه نور و یا عبارات مرتبط با نور در قرآن عبارتند از :

  «نُور» به معنی روشن و روشن کننده (44 بار ):

      نور فیزیکی و طبیعی مانند نور ماه ، نور آتش ، نور چراغ

      نور خداوند

      ایمان و هدایت الهی

      قرآن ، تورات و انجیل

      دین اسلام

      نور مومنین در روز قیامت

  «مُّنِیر» به معنی نور دهنده ای که نورش از خودش نیست (6 بار ) :

      ماه (قمر زمین)

      کتابهای آسمانی

      وجود مبارک پیامبر(ص)

  «سِرَاج» به معنی منبع نوری که نورش از خودش است ، چراغ روشن (4 مرتبه)

      خورشید و ستارگان آسمان

      وجود مبارک پیامبر(ص)

  «مِصْبَاح» و «مصابیح»  به معنی چراغ (4مرتبه) : درآیه نور

  «ضِیَاء» ، «أَضَاء» ، «یُضِیءُ» روشنایی ، روشنی بخشیدن (مجموعا 6 بار)

      روشنایی خورشید

      کتاب تورات

      روشنایی روز

      روشنایی آتش

      روشنایی برق (رعد وبرق)

      روغن زیتونی که در چراغ استفاده میشود و روشنایی ایجاد میکند.

 

در خصوص موارد فوق توضیحات ذیل قابل ذکر است :

  در قرآن ، خورشید چراغ روشن (سراج) و ماه ، نور و منیر توصیف شده است.

  در قرآن سوره ای به نام نور وجود دارد که آیه مشهور « نُّورٌ عَلَی نُور » در آن قرار دارد که به واسطه اهمیت موضوع تفسیر آن بعدا به صورت جداگانه ارائه خواهد شد. در این آیه خداوند نور آسمانها و زمین و نورش ، نوری فوق نور معرفی شده است .

  در قرآن ایمان و هدایت الهی به نور تشبیه شده و گمراهی از راه حق به ظلمت تشبیه شده است.

  قرآن و سایر کتب آسمانی  به خصوص تورات و انجیل «نور» و «منیر» توصیف شده اند که این دو توصیف برای ماه آسمان هم بکار رفته که نشان میدهد نور قرآن در واقع از منبع دیگری یعنی خداوند است .

  برای وجود مبارک پیامبر(ص) ، هم عبارت «سراج» و هم «منیر» بکار رفته است . جالب است که سراج برای خورشید و منیر برای ماه استفاده شده یعنی پیامبر هم مانند خورشید ، منبع نور است و هم مانند ماه ، نور خداوند را منعکس میسازد بنابراین نقش هدایتی پیامبر و معصومین بر هدایت قرآن برتری دارد.

  طبق روایات ، قرآن و معصومین (و حتی مومنین ) نه تنها از جنبه هدایت ، نور هستند بلکه از لحاظ فیزیکی نیز نوری دارند که اهل آسمان و برخی افراد آن را مشاهده میکنند و بر پیرامون خود تاثیر میگذارند . به عنوان مثال خانه ای که در آن قرآن خوانده میشود در نزد آسمانیان همچون ستاره می درخشد .

  دین اسلام نوری توصیف شده که کافران قصد خاموش کردن آن را دارند درحالیکه خداوند وعده داده که حتما آن را کامل و فرا گیر میکند.

  در قرآن کلمه «نور» همه جا به صورت مفرد و ظلمت همه جا به صورت جمع یعنی «ظلمات» بکار برده شده است. که نشان میدهد حق یکی است ولی باطل متعدد . یا راه مستقیم یکی ولی راه های ضلالت و گمراهی زیادند.

  عبارت نور و ظلمات با هم یکسان نیستند دو بار در قرآن آمده است.

  مومنین و مومنات در قیامت نورانی و کافران و منافقات سیه رو، تاریک و ظلمانی هستند.

  در صبح قیامت ، به جای طلوع خورشید ، زمین با نور پروردگار روشن میشود. (وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا ...).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۶:۳۷