قران العظیم

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۰۳ ق.ظ

مصیبتها

(شورى-30) وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ

و هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسیارى درمی گذرد

(تغابن-11) مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

هیچ مصیبتى نرسد جز به اذن خدا و کسى که به خدا ایمان بیاورد دلش را هدایت میکند و خدا[ست که] به هر چیزى داناست

(حدید-22) مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ

هیچ مصیبتى نه در زمین و نه در نفسهاى شما [= به شما] نرسد مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم در کتابى است این [کار] بر خدا آسان است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۷ ، ۱۰:۰۳
چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۳۲ ق.ظ

همه برای خداست

 أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً : اینکه تمام نیرو[ها] از آن خداست

فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا : پس به درستی تمام عزت از آن خداست (3 بار)

بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِیعًا --  إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ : بلکه همه کارها به فرمان و اراده خداوند است

فَلِلّهِ الْمَکْرُ جَمِیعًا : پس همه تدبیرها (طرح و نقشه ها) نزد خداست

قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا : بگو همه شفاعت از آن خداست

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۷ ، ۱۰:۳۲
يكشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۳۵ ق.ظ

هیچ کس نمی داند

  ●  وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّاذَا تَکْسِبُ غَدًا : و کسى نمی داند فردا چه به دست می آورد

    وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ : و کسى نمی داند در کدامین سرزمین می میرد

    فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ : هیچ‏ کس نمى ‏داند در برابر کارهایى (اعمال نیکی) که انجام مى ‏دهند چه چیزهاى شادى ‏آفرین و مسرّت ‏بخشى براى ایشان پنهان و ذخیره  شده است (منظور پاداش الهی در بهشت است که قابل تصور نیست)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۱۰:۳۵
چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۴۸ ب.ظ

مَثَل در قرآن

واژه «مَثَل» و جمع آن «امثال» در قرآن بیش از 80 بار استفاده شده است. البته «امثال» چند بار هم به عنوان جمع کلمه «مِثل» در قران آمده است .

این عبارت یکی از عبارات مهم در قرآن است و در آیات متعددی اهمیت این موضوع بیان شده است.

هدف از آوردن مَثَل در قرآن پند و اندرز گرفتن مردم و اندیشیدن آنها ذکر شده است .

مَثَل در قرآن در دو دسته معنایی بکار برده شده است :

     شبیه و مانند کردن چیزی که درک آن مشکل است به چیزی محسوس و قابل درک برای مردم

     ذکر یک فرد یا گروه یا موضوع شناخته شده نزد مردم به عنوان نمونه ، مثال ، الگو ، داستان ، عبرت

آنچه به عنوان مَثَلهای قرآنی شناخته شده در واقع آیاتی است که مَثَل در آنها به معنی شبیه و مانند کردن است.از آنجا که انسان با امور محسوس و ملموس انس بیشتری دارد هرگاه یک رشته مفاهیم عقلی به مسائل حسی تشبیه شود درک آن برای مخاطبان آسان تر و روشن تر خواهد بود.

مَثَل ممکن است از نظر ظاهر با مورد اصلی فرق داشته باشد ولی باید وجوه تشابهی بین مَثَل و نمونه اصلی وجود داشته باشد .

نباید مَثَل را با مِثْل  که به معنی شبیه و مانند هم از نظر ظاهر و هم از نظر معنا است ،  اشتباه گرفت . به همین علت در قرآن وجود  مِثل برای خدا نفی شده ولی مَثَل برای صفات خدا مورد تایید واقع شده است :

         لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ هیچ چیز مانند و مِثل خداوند نیست

         وَلِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَی بهترین مَثَل (وصف) از آن خداست

در بسیاری از آیات فعل «ضَرَب» به معنی زدن برای مَثَل استفاده شده است . فعل «ضَرب» به معنی آغاز و ترویج یک چیز است مانند ضرب سکه  . با این حال نباید مَثَلهای قرآنی را با مَثَلی که در فرهنگ عامه با عنوان ضرب المثل شناخته میشود یکسان شمرد. البته عباراتی در قرآن وجود دارد که جنبه ضرب المثل پیدا کرده است مانند «نُّورٌ عَلَی نُور» .

طبق ایات قرآن مَثَل زدن کار هر کسی نیست و مثال زدن نیازمند علم و آگاهی کامل نسبت به موضوع است. بنابراین هر مَثَلی و از هر شخصی قابل پذیرش نیست .

در همه مثلهای قرآنی کلمه «مَثَل»  یا «امثال » بکار نرفته بلکه در برخی از آیات فقط از حروف تشبیه استفاده شده است. در برخی از تمثیلات قرآن کلمه مَثَل یا امثال و حرف تشبیه هیچکدام وجود ندارد  وتنها از معنی آیه مَثَل بودن آن معلوم میشود.

در تعداد مثلهای قرآن نظر یکسانی وجود ندارد . این امر به این علت است که در همه مثلهای قرآنی کلمه «مَثَل» یا «امثال» نیامده است . با این حال اکثرا تعداد مَثَلهای قرآنی را حدود 60 میدانند .

اهل بیت علیه السلام به تدبر در مثل های قرآنی اهمیت داده و در سخنان و ادعیه خود به آن اشاره نموده اند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۷ ، ۱۴:۴۸
يكشنبه, ۲ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۵۷ ق.ظ

حق و باطل در قرآن

«حق» و در مقابل آن «باطل» یکی از کلمات کلیدی قرآن است که بیش از 300 بار استفاده شده است.همچنین حق یکی از اسامی خداوند است .

حق مفهومی است که اگر کسی آن را درک کند و مصادیق آن را بشناسد به دانش عظیمی دست یافته و می تواند راه خود را بدرستی پیدا کند و به رشد و کمال برسد.

حق در واقع مجموعه کاملی از معیارها است برای ارزیابی و ارزش گذاری پدیده های هستی .

برخلاف انچه برخی تصور میکنند مفاهیم و مصادیق حق نسبتا ساده و قابل فهم برای عموم است بنابراین می تواند برای همه انسانها صرفنظر از و مکتب و نژاد ، در هر زمان و مکانی قابل استفاده باشد .

واژه حق حتی قبل از نزول قرآن نیز این در بین اعراب و حتی اقوام و ادیان دیگر شناخته شده بوده است .

معمولا برای روشن شدن مفهوم حق این واژه را همراه با واژه باطل معنی میکنند.

معانی و مفاهیم حق و باطل :

حق و باطل در معانی و مفاهیم متعددی بکار گرفته میشود  :

    حق : ثابت ، پایدار ، ماندگار ، با دوام – باطل : نابود شدنی ، گذرا ، موقت

    حق : آنچه هست ، حقیقت ، واقعیت ، راست – باطل : آنچه نیست ، خلاف واقع ،دروغ

    حق : اصلی ، واقعی – باطل : غیر واقعی ، بدلی ، خیالی

    حق : استحقاق و شایستگی – باطل عدم استحقاق و شایستگی

    حق : مطابقت ، تناسب داشتن ، مناسب ، کار بجا – باطل :  عدم تطابق ، نامتناسب ، نامناسب ، کار نابجا

    حق : ضرورت داشتن ، انجام ضرورتها ، انجام وظایف و تکالیف – باطل : غیر ضروری و بیهوده ، ترک ضرورتها ، ترک وظایف

    حق : فایده بخشی ، دارای ارزش ، سودمندی – باطل : کار بی فایده ، بی ارزش ، زیان و ضرر رساننده

    حق : دارای اثر مثبت ، عمل صالح  - باطل : دارای اثر منفی ، فسق

    حق : کار به اندازه ، اعتدال -  باطل : کار بی اندازه ، اسراف ، تبذیر ، کم گذاشتن، افراط ، تفریط

    حق : قرار دادن هر چیز در جای خود ، عدل – باطل : خارج کردن از جای خود ، ظلم

    حق : رعایت اولویتها ، رعایت ترتیب ، نظم  باطل : به هم ریختگی ، آشفتگی

   حق : کار هدف دار – باطل : کار بدون هدف

    حق : یقین ، قطعیت – باطل : ظن ، گمان ، تخمین ، شک ، تردید

    حق : حتمی ، قطعی – باطل : مبهم و نامعلوم

 

حق مطلق تنها خداوند است چرا که تنها اوست که برای همیشه ثابت و باقی است .

 باطل مطلق وجود ندارد چرا که هر باطلی تنها با تکیه بر حق می تواند وجود داشته باشد. به عنوان مثال انسان کافر ، از مصادیق باطل است با این حال وجود و دوامش وابسته به نعمتهای الهی از قبیل : آب ، هوا ، غذا ، بدن و ... میباشد که خود از مصادیق حق هستند . 

در بیشتر موارد آنچه حق است برای همیشه ثابت و پایدار نیست بلکه اثر و فایده آن است که باقی میماند . اگر پدیده ای برای زمان محدودی وجود داشته باشد ولی منجر به امر ثابت و پایداری گردد یا فایده و اثر مثبتی داشته باشد حق است.

 

برخی از مصادیق حق در قرآن:

خداوند خود حق است  - خدا فرمانرواى بر حق است - خدا پروردگار حقیقى است – حق از جانب خداوند است – قرآن حق است و به حق نازل شده است - پیامبر حق است و به  حق فرستاده شده است – دین الهی حق است – فرمانروایی خداوند در قیامت حق است - قضاوت در قیامت بر اساس حق است - نامه اعمال به حق سخن میگوید - صیحه روز قیامت حق است - روز قیامت حق است - وزن در قیامت حق است - حق بودن پیامبران - حق بودن خلقت آسمان و زمین ، خورشید و ماه - حق بودن عذاب الهی - حق بودن وعده های خداوند- ناحق بودن کشتن پیامبران .

 

یکی از راههای ساده شناخت حق استفاده از تشبیه و مَثَل است همچنانکه در قرآن برای تعریف حق و باطل از یک مثال ساده استفاده شده است :

(رعد-17) ازآسمان آبی فرو فرستاد. پس رودخانه هایی به اندازه گنجایش خودشان روان شدند و سیل ، کفی بلند روی خود برداشت و از آنچه برای به دست  آوردن زینت یا کالا ، درآتش می گدازند هم نظیر آن کفی برمی آید خداوند حق و باطل را چنین مثل می زند. اما کف، بیرون افتاده از میان می رود ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمین [باقی] می ماند.خداوند مثل ها را چنین می زند

در این آیه خداوند باطل را به کف روی آب رودخانه یا کفی که هنگام ذوب فلزات روی آن ایجاد میشود تشبیه کرده است .

باطل از آن جهت همچون کف است که : ازبین رفتنی است - در سایه حق جلوه می‌‌کند - روی حق را می‌‌پوشاند - جلوه دارد ولی ارزش ندارد - با آرام شدن شرایط محو می‌‌شود - صدر نشین و پرسرصدا اما توخالی و بی محتوی است

و حق چون آب رودخانه یا فلزات مذاب : ماندنی است - دارای فایده و ارزش است - اصلی و واقعی است – تا حدودی مخفی است.

 

در عالم هستی حق و باطل همواره به هم آمیخته است و باطل معمولا سر و صدا و زرق و برق بیشتری دارد . این ویژگیها شناخت و تفکیک حق از باطل را مشکل میکند.

یکی از اسامی و صفات قرآن (و همچنین سایر کتب اسمانی) ، «فرقان» است . فرقان وسیله تشخیص حق از باطل است . همچنین «تقوا» (عمل به دستورات الهی) ، در انسان قدرت تشخیص حق از باطل (فرقان) ایجاد میکند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۷ ، ۰۹:۵۷