ظن و گمان در قرآن
یکی از عبارت قابل توجه در قرآن واژه «ظَنّ» و مشتقات آن به معنی گمان و گمان کردن است . در واقع ظن و گمان نتیجه گیری انسان از افکار خودش می باشد.
اگر به معنی این واژه در آیات قرآن رجوع کنیم متوجه نکته ای جالب می شویم . در برخی موارد ظن و گمان انسان کاملا صحیح و در حد یقین است ، در جای دیگر در نقطه مخالف یعنی کاملا غلط و کذب است و در جای دیگر همراه با شک و تردید است .
این امر نشان میدهد که میزان درستی ظن و گمان انسان یک کمیت متغیر بین دو حد کاملا درست و کاملا غلط است و طبق قانون احتمالات می توان میزان درستی ظن و گمان را بین صفر درصد تا صد در صد درجه بندی کرد .
در اکثر موارد ظن و گمان انسانها نه کاملا درست و نه کاملا غلط بلکه چیزی بین این دو است و اکثر مردم از این نوع ظن و گمان پیروی میکنند .
هرچه علم و دانش انسان زیادتر باشد احتمال درست بودن ظن و گمان بیشتر است و ظن و گمان افراد جاهل و افراد بد اکثرا نادرست است .
در برخی موارد ظن و گمان انسانهای خوب ممکن است اشتباه باشد و گمان انسانهای بد درست . مانند حضرت یونس که گمان میکرد خدا بر او سخت نخواهد گرفت ولی گرفتار شد و بالعکس شیطان گمان میکرد انسانهای زیادی را گمراه کند و گمانش درست از آب درآمد.
معمولا بیشتر انسانها با استفاده از اصول عقلی (اندیشه – مشورت – تحقیق ...) می توانند احتمال درست یا غلط بودن ظن و گمان خود را به صورت تقریبی پیدا کنند .
در برخی موارد که رسیدن به یقین مشکل است یا ممکن نیست طبق مبانی فقهی ، اصول عقلی و علم احتمالات ، انسان می تواند از گمانی که احتمال درست بودنش بالاست پیروی کرده و گمانی که احتمال درست بودنش پایین است را ترک کند.
با این وجود در قرآن تاکید شده که ظن و گمان انسان را از حق (یقین) بی نیاز نمیکند و پیروی از ظن و گمانی که بدون علم باشد یا دروغ در آن رخنه کرده باشد باعث گمراهی می شود .
گمان خوب و نیک داشتن نسبت به دیگران «حُسن ظن» و گمان بد داشتن نسبت به دیگران «سوء ظن» گفته می شود.
خیلی از مردم تصور میکنند حسن ظن خوب و سوء ظن بد است در حالیکه این تصور چندان صحیح نیست . هر کدام از این دو میتوانند خوب یا بد باشد. به عنوان مثال حسن ظن نسبت به دوستان وانسانهای خوب امری پسندیده و سوء ظن در این مورد ناپسند است همچنین حسن ظن نسبت به افراد فاسد و معلوم الحال اشتباه بوده و سوء ظن در این مورد امری پسندیده است.
در بسیاری از موارد انسان بایستی از گمان بد بردن نسبت به دیگران دوری کند چرا که بعضی از گمانها گناه به حساب می آید .
آیات
پیروی اکثریت مردم (به خصوص مردم مشرک و جاهل) از گمان و اینکه گمان انسان را از حقیقت بی نیاز نمیکند:
(یونس-36) وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ
و بیشترشان (مشرکان) جز از گمان پیروى نمی کنند [ولى] گمان به هیچ وجه [آدمى را] از حقیقت بی نیاز نمی گرداند آرى خدا به آنچه می کنند داناست
(نجم-28) وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا
و ایشان را به این [کار] معرفتى نیست جز گمان [خود] را پیروى نمی کنند و در واقع گمان در [وصول به] حقیقت هیچ سودى نمی رساند
پیروی از ظن و گمانی که بدون علم باشد یا دروغ در آن رخنه کرده باشد باعث گمراهی می شود :
(انعام-116) وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ
و اگر از بیشتر کسانى که در [این سر]زمین می باشند پیروى کنى تو را از راه خدا گمراه می کنند آنان جز از گمان [خود] پیروى نمی کنند و جز به حدس و تخمین نمی پردازند
گمان نیک داشتن مومنین نسبت به یکدیگر (حسن ظن پسندیده ):
(نور-12) لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُّبِینٌ
چرا هنگامى که آن [بهتان] را شنیدید مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند این بهتانى آشکار است
(بقرة-230) فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّی تَنکِحَ زَوْجًا غَیْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَن یَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن یُقِیمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْکَ حُدُودُ اللّهِ یُبَیِّنُهَا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
و اگر [شوهر براى بار سوم] او را طلاق گفت پس از آن دیگر [آن زن] براى او حلال نیست تا اینکه با شوهرى غیر از او ازدواج کند پس اگر [شوهر دوم] وى را طلاق گفت اگر آن دو [همسر سابق] پندارند که حدود خدا را برپا می دارند گناهى بر آن دو نیست که به یکدیگر بازگردند و اینها حدود احکام الهى است که آن را براى قومى که می دانند بیان می کند
حسن ظن اشتباه طایفه ای از جن نسبت به جن و انس :
(جن-5) وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَی اللَّهِ کَذِبًا
و ما پنداشته بودیم که انس و جن هرگز به خدا دروغ نمی بندند
سوء ظن منافقین و مشرکین و افراد ضعیف الایمان نسبت به خدا و رسول (سوءظن ناپسند) :
(فتح-6) وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا
و [تا] مردان و زنان نفاقپیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده اند عذاب کند بد زمانه بر آنان باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعتشان کرده و جهنم را براى آنان آماده گردانیده و [چه] بد سرانجامى است
(فتح-12) بَلْ ظَنَنتُمْ أَن لَّن یَنقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَی أَهْلِیهِمْ أَبَدًا وَزُیِّنَ ذَلِکَ فِی قُلُوبِکُمْ وَظَنَنتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَکُنتُمْ قَوْمًا بُورًا
[نه چنان بود] بلکه پنداشتید که پیامبر و مؤمنان هرگز به خانمان خود بر نخواهند گشت و این [پندار] در دلهایتان نمودى خوش یافت و گمان بد کردید و شما مردمى در خور هلاکت بودید
(احزاب-10) إِذْ جَاؤُوکُم مِّن فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا
هنگامى که از بالاى [سر] شما و از زیر [پاى] شما آمدند و آنگاه که چشمها خیره شد و جانها به گلوگاهها رسید و به خدا گمانهایى [نابجا] می بردید
سوء ظن حضرت موسی نسبت به فرعون (سوء ظن پسندیده) :
(اسراء-102) قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَا فِرْعَونُ مَثْبُورًا
گفت قطعا می دانى که این [نشانه ها] را که باعث بینش هاست جز پروردگار آسمانها و زمین نازل نکرده است و راستى اى فرعون تو را تباه شده می پندارم
ظن و گمان نزدیک به یقین از انسانهای خوب :
(حاقة-20) إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَاقٍ حِسَابِیهْ
من یقین داشتم که به حساب خود می رسم
(بقرة-46) الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
همان کسانى که می دانند با پروردگار خود دیدار خواهند کرد و به سوى او باز خواهند گشت
(بقرة-249) فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ
و چون طالوت با لشکریان [خود] بیرون شد گفت خداوند شما را به وسیله رودخانه اى خواهد آزمود پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست و هر کس از آن نخورد قطعا او از [پیروان] من است مگر کسى که با دستش کفى برگیرد پس [همگى] جز اندکى از آنها از آن نوشیدند و هنگامى که [طالوت ] با کسانى که همراه وى ایمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند گفتند امروز ما را یاراى [مقابله با] جالوت و سپاهیانش نیست کسانى که به دیدار خداوند یقین داشتند گفتند بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار به اذن خدا پیروز شدند و خداوند با شکیبایان است
ظن و گمان نزدیک به یقین از انسانهای بد :
(فصلت-48) وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُوا یَدْعُونَ مِن قَبْلُ وَظَنُّوا مَا لَهُم مِّن مَّحِیصٍ
و آنچه را که در دنیا می پرستیدند از آنها غایب میشود و یقین می کنند که راه فراری برایشان نیست
(قیامة-25) تَظُنُّ أَن یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ
زیرا یقین دارد عذابى در پیش دارد که پشت را در هم می شکند
(یونس-22) هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّی إِذَا کُنتُمْ فِی الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءهُمُ الْمَوْجُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَـذِهِ لَنَکُونَنِّ مِنَ الشَّاکِرِینَ
او کسى است که شما را در خشکى و دریا می گرداند تا وقتى که در کشتیها باشید و آنها با بادى خوش آنان را ببر ند و ایشان بدان شاد شوند [بناگاه] بادى سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ایشان تازد و یقین کنند که در محاصره افتاده اند در آن حال خدا را پاکدلانه می خوانند که اگر ما را از این [ورطه] بر هانى قطعا از سپاسگزاران خواهیم شد
(توبة-118) وَعَلَی الثَّلاَثَةِ الَّذِینَ خُلِّفُواْ حَتَّی إِذَا ضَاقَتْ عَلَیْهِمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّواْ أَن لاَّ مَلْجَأَ مِنَ اللّهِ إِلاَّ إِلَیْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
و [نیز] بر آن سه تن که بر جاى مانده بودند [و قبول توبه آنان به تعویق افتاد] تا آنجا که زمین با همه فراخی اش بر آنان تنگ گردید و از خود به تنگ آمدند و دانستند که پناهى از خدا جز به سوى او نیست پس [خدا] به آنان [توفیق] توبه داد تا توبه کنند بى تردید خدا همان توبه پذیر مهربان است
(قیامة-28) وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ
و به جدائى از دنیا یقین پیدا کند
(کهف-53) وَرَأَی الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ یَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا
و گناهکاران آتش [دوزخ] را می بینند و یقین میکنند که در آن خواهند افتاد و از آن راه گریزى نیابند
گمان همراه با شک و تردید:
(اعراف-171) وَإِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّواْ أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُواْ مَا آتَیْنَاکُم بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُواْ مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
و [یاد کن] هنگامى را که کوه [طور] را بر فرازشان سایبانآسا برافراشتیم و چنان پنداشتند که [کوه] بر سرشان فرو خواهد افتاد [و گفتیم] آنچه را که به شما داده ایم به جد و جهد بگیرید و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید شاید که پرهیزگار شوید
(نساء-157) وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا
و گفته ایشان که ما مسیح عیسى بن مریم پیامبر خدا را کشتیم و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند لیکن امر بر آنان مشتبه شد و کسانى که در باره او اختلاف کردند قطعا در مورد آن دچار شک شده اند و هیچ علمى بدان ندارند جز آنکه از گمان پیروى می کنند و یقینا او را نکشتند
(اسراء-52) یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً
روزى که شما را فرا می خواند پس در حالى که او را ستایش می کنید اجابتش می نمایید و می پندارید که جز اندکى [در دنیا] نمانده اید
(کهف-35) وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِیدَ هَذِهِ أَبَدًا
و در حالى که او به خویشتن ستمکار بود داخل باغ شد [و] گفت گمان نمی کنم این نعمت هرگز زوال پذیرد
(کهف-36) وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا
و گمان نمی کنم که رستاخیز بر پا شود و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانده شوم قطعا بهتر از این را در بازگشت خواهم یافت
(یوسف-110) حَتَّی إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُواْ جَاءهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَن نَّشَاء وَلاَ یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ
تا هنگامى که فرستادگان [ما] نومید شدند و [مردم] پنداشتند که به آنان واقعا دروغ گفته شده یارى ما به آنان رسید پس کسانى را که می خواستیم نجات یافتند و[لى] عذاب ما از گروه مجرمان برگشت ندارد
(جاثیة-32) وَإِذَا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَیْبَ فِیهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِی مَا السَّاعَةُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ
و چون گفته شد وعده خدا راست است و شکى در رستاخیز نیست گفتید ما نمی دانیم رستاخیز چیست جز گمان نمی ورزیم و ما یقین نداریم
ظن و گمان درست از انسانهای خوب :
(یوسف-42) وَقَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْکُرْنِی عِندَ رَبِّکَ فَأَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ
و [یوسف] به آن کس از آن دو که گمان می کرد خلاص می شود گفت مرا نزد آقاى خود به یاد آور و[لى] شیطان یادآورى به آقایش را از یاد او برد در نتیجه چند سالى در زندان ماند
(ص-24) قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَی نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ
[داوود] گفت قطعا او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میشهاى خودش بر تو ستم کرده و در حقیقت بسیارى از شریکان به همدیگر ستم روا می دارند به استثناى کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند و اینها بس اندکند و داوود دانست که ما او را آزمایش کرده ایم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه کرد
(جن-12) وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِی الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا
و ما می دانیم که هرگز نمی توانیم در زمین خداى را به ستوه آوریم و هرگز او را با گریز [خود] درمانده نتوانیم کرد
ظن و گمان درست از بدکاران :
(سبأ-20) وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ
و قطعا شیطان گمان خود را در مورد آنها راست یافت و جز گروهى از مؤمنان [بقیه] از او پیروى کردند
(مطففین-4) أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ
مگر آنان گمان نمی دارند که برانگیخته خواهند شد
ظن و گمان غلط از انسانهای خوب:
(انبیاء-87) وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم تا در [دل] تاریکیها ندا درداد که معبودى جز تو نیست منزهى تو راستى که من از ستمکاران بودم
ظن و گمان غلط از مردم عادی و انسانهای بد :
(بقرة-78) وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لاَ یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلاَّ أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ
و [بعضى] از آنان بی سوادانى هستند که کتاب [خدا] را جز خیالات خامى نمی دانند و فقط گمان می برند
(آل عمران-154) ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیْکُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا یَغْشَی طَآئِفَةً مِّنکُمْ وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فِی أَنفُسِهِم مَّا لاَ یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَی مَضَاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحَّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
سپس [خداوند] بعد از آن اندوه آرامشى [به صورت] خواب سبکى بر شما فرو فرستاد که گروهى از شما را فرا گرفت و گروهى [تنها] در فکر جان خود بودند و در باره خدا گمانهاى ناروا همچون گمانهاى [دوران] جاهلیت می بردند می گفتند آیا ما را در این کار اختیارى هست بگو سررشته کارها [شکست یا پیروزى] یکسر به دست خداست آنان چیزى را در دلهایشان پوشیده می داشتند که براى تو آشکار نمی کردند می گفتند اگر ما را در این کار اختیارى بود [و وعده پیامبر واقعیت داشت] در اینجا کشته نمی شدیم بگو اگر شما در خانه هاى خود هم بودید کسانى که کشته شدن بر آنان نوشته شده قطعا [با پاى خود] به سوى قتلگاههاى خویش می رفتند و [اینها ] براى این است که خداوند آنچه را در دلهاى شماست [در عمل] بیازماید و آنچه را در قلبهاى شماست پاک گرداند و خدا به راز سینه ها آگاه است
(انعام-148) سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ لَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَکْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَیْءٍ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم حَتَّی ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَکُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إَلاَّ تَخْرُصُونَ
کسانى که شرک آوردند به زودى خواهند گفت اگر خدا می خواست نه ما و نه پدرانمان شرک نمی آوردیم و چیزى را [خودسرانه] تحریم نمی کردیم کسانى هم که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبران خود را] تکذیب کردند تا عقوبت ما را چشیدند بگو آیا نزد شما دانشى هست که آن را براى ما آشکار کنید شما جز از گمان پیروى نمی کنید و جز دروغ نمی گویید
(اعراف-66) قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَةٍ وِإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ
سران قومش که کافر بودند گفتند در حقیقت ما تو را در [نوعى] سفاهت می بینیم و جدا تو را از دروغگویان می پنداریم
(یونس-24) إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّی إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
در حقیقت مثل زندگى دنیا بسان آبى است که آن را از آسمان فرو ریختیم پس گیاه زمین از آنچه مردم و دامها می خورند با آن درآمیخت تا آنگاه که زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که آنان بر آن قدرت دارند شبى یا روزى فرمان [ویرانى] ما آمد و آن را چنان در ویده کردیم که گویى دیروز وجود نداشته است این گونه نشانه ها[ى خود] را براى مردمى که اندیشه می کنند به روشنى بیان می کنیم
(یونس-60) وَمَا ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَشْکُرُونَ
و کسانى که بر خدا دروغ می بندند روز رستاخیز چه گمان دارند در حقیقت خدا بر مردم داراى بخشش است ولى بیشترشان سپاسگزارى نمی کنند
(یونس-66) أَلا إِنَّ لِلّهِ مَن فِی السَّمَاوَات وَمَن فِی الأَرْضِ وَمَا یَتَّبِعُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ شُرَکَاء إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ
آگاه باش که هر که [و هر چه] در آسمانها و هر که [و هر چه] در زمین است از آن خداست و کسانى که غیر از خدا شریکانى را می خوانند [از آنها] پیروى نمی کنند اینان جز از گمان پیروى نمی کنند و جز گمان نمی برند
(هود-27) فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَی لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ
پس سران قومش که کافر بودند گفتند ما تو را جز بشرى مثل خود نمی بینیم و جز [جماعتى از] فرومایگان ما آن هم نسنجیده نمی بینیم کسى تو را پیروى کرده باشد و شما را بر ما امتیازى نیست بلکه شما را دروغگو می دانیم
(اسراء-101) وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَی تِسْعَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذْ جَاءهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یَا مُوسَی مَسْحُورًا
و در حقیقت ما به موسى نه نشانه آشکار دادیم پس از فرزندان اسرائیل بپرس آنگاه که نزد آنان آمد و فرعون به او گفت اى موسى من جدا تو را افسونشده می پندارم
(حج-15) مَن کَانَ یَظُنُّ أَن لَّن یَنصُرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَی السَّمَاء ثُمَّ لِیَقْطَعْ فَلْیَنظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ مَا یَغِیظُ
هر که می پندارد که خدا [پیامبرش] را در دنیا و آخرت هرگز یارى نخواهد کرد [بگو] تا طنابى به سوى سقف کشد [و خود را حلقآویز کند] سپس [آن را] ببر د آنگاه بنگرد که آیا نیرنگش چیزى را که مایه خشم او شده از میان خواهد برد
(شعراء-186) وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ
و تو جز بشرى مانند ما [بیش] نیستى و قطعا تو را از دروغگویان می دانیم
(قصص-38) وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَی الطِّینِ فَاجْعَل لِّی صَرْحًا لَّعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَی إِلَهِ مُوسَی وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ
و فرعون گفت: «ای بزرگان قوم ، من جز خویشتن برای شما خدایی نمی شناسم. پس ای هامان برایم بر گِل آتش بیفروز و برجی [ بلند ] برای من بساز ، شاید به [ حالِ ] خدای موسی اطّلاع یابم ، و من جدّا او را از دروغگویان می پندارم.»
(قصص-39) وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ
و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناحق سرکشی کردند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانیده نمی شوند.
(صافات-87) فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ الْعَالَمِینَ
پس گمانتان به پروردگار جهانها چیست
(ص-27) وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم این گمان کسانى است که کافر شده [و حقپوشى کرده]اند پس واى از آتش بر کسانى که کافر شده اند
(غافر-37) أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَی إِلَهِ مُوسَی وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ کَاذِبًا وَکَذَلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِیلِ وَمَا کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبَابٍ
راههاى [دستیابى به] آسمانها تا از خداى موسى اطلاع حاصل کنم و من او را سخت دروغپرداز می پندارم و این گونه براى فرعون زشتى کارش آراسته شد و از راه [راست] بازماند و نیرنگ فرعون جز به تباهى نینجامید
(فصلت-22) وَمَا کُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَلَا أَبْصَارُکُمْ وَلَا جُلُودُکُمْ وَلَکِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا یَعْلَمُ کَثِیرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ
و [ شما ] از اینکه مبادا گوش و دیدگان و پوستتان بر ضدّ شما گواهی دهند [ گناهانتان را ] پوشیده نمی داشتید لیکن گمان داشتید که خدا بسیاری از آنچه را که می کنید نمی داند.
(فصلت-23) وَذَلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنتُم بِرَبِّکُمْ أَرْدَاکُمْ فَأَصْبَحْتُم مِّنْ الْخَاسِرِینَ
و همین بود گمانتان که درباره پروردگارتان بردید شما را هلاک کرد و از زیانکاران شدید.
(فصلت-50) وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ هَذَا لِی وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَی رَبِّی إِنَّ لِی عِندَهُ لَلْحُسْنَی فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِیقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ
و اگر بعد از بلایی که به او رسیده رحمتی از ناحیه خودبه او بچشانیم ، هرآینه می گوید: این خیر از ناحیه خودم است و من اصلا گمان نمی کنم قیامتی برپا شود و به فرض اگر هم من بسوی پروردگارم بازگردانده شوم ، همانا برایم نیکی و عاقبت خیر خواهد بود، پس بزودی کافران را به آنچه می کردند خبر می دهیم وبه آنها عذابی شدید می چشانیم
(جاثیة-24) وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ
و گفتند غیر از زندگانى دنیاى ما [چیز دیگرى] نیست می میریم و زنده می شویم و ما را جز طبیعت هلاک نمی کند و[لى] به این [مطلب] هیچ دانشى ندارند [و] جز [طریق] گمان نمی سپرند
(نجم-23) إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَی الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَی
[این بتان] جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کرده اید [و] خدا بر [حقانیت] آنها هیچ دلیلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمی کنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است
(حشر-2) هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ
اوست کسى که از میان اهل کتاب کسانى را که کفر ورزیدند در نخستین اخراج [از مدینه] بیرون کرد گمان نمی کردید که بیرون روند و خودشان گمان داشتند که دژهایشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود و[لى] خدا از آنجایى که تصور نمی کردند بر آنان درآمد و در دلهایشان بیم افکند [به طورى که] خود به دست خود و دست مؤمنان خانه هاى خود را خراب می کردند پس اى دیده وران عبرت گیرید
(جن-7) وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا کَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن یَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا
و آنها [نیز] آن گونه که [شما] پنداشته اید گمان بردند که خدا هرگز کسى را زنده نخواهد گردانید
(انشقاق-14) إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن یَحُورَ
او می پنداشت که هرگز برنخواهد گشت
گناه بودن بعضی گمانها :
(حجرات-12) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ
اى کسانى که ایمان آورده اید از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پاره اى از گمانها گناه است و جاسوسى مکنید و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد از آن کراهت دارید [پس] از خدا بترسید که خدا توبه پذیر مهربان است