قران العظیم

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اعدلو» ثبت شده است

يكشنبه, ۲ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۵۷ ق.ظ

حق و باطل در قرآن

«حق» و در مقابل آن «باطل» یکی از کلمات کلیدی قرآن است که بیش از 300 بار استفاده شده است.همچنین حق یکی از اسامی خداوند است .

حق مفهومی است که اگر کسی آن را درک کند و مصادیق آن را بشناسد به دانش عظیمی دست یافته و می تواند راه خود را بدرستی پیدا کند و به رشد و کمال برسد.

حق در واقع مجموعه کاملی از معیارها است برای ارزیابی و ارزش گذاری پدیده های هستی .

برخلاف انچه برخی تصور میکنند مفاهیم و مصادیق حق نسبتا ساده و قابل فهم برای عموم است بنابراین می تواند برای همه انسانها صرفنظر از و مکتب و نژاد ، در هر زمان و مکانی قابل استفاده باشد .

واژه حق حتی قبل از نزول قرآن نیز این در بین اعراب و حتی اقوام و ادیان دیگر شناخته شده بوده است .

معمولا برای روشن شدن مفهوم حق این واژه را همراه با واژه باطل معنی میکنند.

معانی و مفاهیم حق و باطل :

حق و باطل در معانی و مفاهیم متعددی بکار گرفته میشود  :

    حق : ثابت ، پایدار ، ماندگار ، با دوام – باطل : نابود شدنی ، گذرا ، موقت

    حق : آنچه هست ، حقیقت ، واقعیت ، راست – باطل : آنچه نیست ، خلاف واقع ،دروغ

    حق : اصلی ، واقعی – باطل : غیر واقعی ، بدلی ، خیالی

    حق : استحقاق و شایستگی – باطل عدم استحقاق و شایستگی

    حق : مطابقت ، تناسب داشتن ، مناسب ، کار بجا – باطل :  عدم تطابق ، نامتناسب ، نامناسب ، کار نابجا

    حق : ضرورت داشتن ، انجام ضرورتها ، انجام وظایف و تکالیف – باطل : غیر ضروری و بیهوده ، ترک ضرورتها ، ترک وظایف

    حق : فایده بخشی ، دارای ارزش ، سودمندی – باطل : کار بی فایده ، بی ارزش ، زیان و ضرر رساننده

    حق : دارای اثر مثبت ، عمل صالح  - باطل : دارای اثر منفی ، فسق

    حق : کار به اندازه ، اعتدال -  باطل : کار بی اندازه ، اسراف ، تبذیر ، کم گذاشتن، افراط ، تفریط

    حق : قرار دادن هر چیز در جای خود ، عدل – باطل : خارج کردن از جای خود ، ظلم

    حق : رعایت اولویتها ، رعایت ترتیب ، نظم  باطل : به هم ریختگی ، آشفتگی

   حق : کار هدف دار – باطل : کار بدون هدف

    حق : یقین ، قطعیت – باطل : ظن ، گمان ، تخمین ، شک ، تردید

    حق : حتمی ، قطعی – باطل : مبهم و نامعلوم

 

حق مطلق تنها خداوند است چرا که تنها اوست که برای همیشه ثابت و باقی است .

 باطل مطلق وجود ندارد چرا که هر باطلی تنها با تکیه بر حق می تواند وجود داشته باشد. به عنوان مثال انسان کافر ، از مصادیق باطل است با این حال وجود و دوامش وابسته به نعمتهای الهی از قبیل : آب ، هوا ، غذا ، بدن و ... میباشد که خود از مصادیق حق هستند . 

در بیشتر موارد آنچه حق است برای همیشه ثابت و پایدار نیست بلکه اثر و فایده آن است که باقی میماند . اگر پدیده ای برای زمان محدودی وجود داشته باشد ولی منجر به امر ثابت و پایداری گردد یا فایده و اثر مثبتی داشته باشد حق است.

 

برخی از مصادیق حق در قرآن:

خداوند خود حق است  - خدا فرمانرواى بر حق است - خدا پروردگار حقیقى است – حق از جانب خداوند است – قرآن حق است و به حق نازل شده است - پیامبر حق است و به  حق فرستاده شده است – دین الهی حق است – فرمانروایی خداوند در قیامت حق است - قضاوت در قیامت بر اساس حق است - نامه اعمال به حق سخن میگوید - صیحه روز قیامت حق است - روز قیامت حق است - وزن در قیامت حق است - حق بودن پیامبران - حق بودن خلقت آسمان و زمین ، خورشید و ماه - حق بودن عذاب الهی - حق بودن وعده های خداوند- ناحق بودن کشتن پیامبران .

 

یکی از راههای ساده شناخت حق استفاده از تشبیه و مَثَل است همچنانکه در قرآن برای تعریف حق و باطل از یک مثال ساده استفاده شده است :

(رعد-17) ازآسمان آبی فرو فرستاد. پس رودخانه هایی به اندازه گنجایش خودشان روان شدند و سیل ، کفی بلند روی خود برداشت و از آنچه برای به دست  آوردن زینت یا کالا ، درآتش می گدازند هم نظیر آن کفی برمی آید خداوند حق و باطل را چنین مثل می زند. اما کف، بیرون افتاده از میان می رود ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمین [باقی] می ماند.خداوند مثل ها را چنین می زند

در این آیه خداوند باطل را به کف روی آب رودخانه یا کفی که هنگام ذوب فلزات روی آن ایجاد میشود تشبیه کرده است .

باطل از آن جهت همچون کف است که : ازبین رفتنی است - در سایه حق جلوه می‌‌کند - روی حق را می‌‌پوشاند - جلوه دارد ولی ارزش ندارد - با آرام شدن شرایط محو می‌‌شود - صدر نشین و پرسرصدا اما توخالی و بی محتوی است

و حق چون آب رودخانه یا فلزات مذاب : ماندنی است - دارای فایده و ارزش است - اصلی و واقعی است – تا حدودی مخفی است.

 

در عالم هستی حق و باطل همواره به هم آمیخته است و باطل معمولا سر و صدا و زرق و برق بیشتری دارد . این ویژگیها شناخت و تفکیک حق از باطل را مشکل میکند.

یکی از اسامی و صفات قرآن (و همچنین سایر کتب اسمانی) ، «فرقان» است . فرقان وسیله تشخیص حق از باطل است . همچنین «تقوا» (عمل به دستورات الهی) ، در انسان قدرت تشخیص حق از باطل (فرقان) ایجاد میکند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۷ ، ۰۹:۵۷
جمعه, ۱۸ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۲۱ ب.ظ

عدل و قسط در قرآن

عدل و قسط دو واژه ای هستند که معمولا در کنار هم می آیند و حتی در بعضی اوقات به جای هم استفاده میشوند در حالیکه این دو کلمه کاربرد یکسانی نداشته و هر کدام باید در جای خود بکار گرفته شود .

عدل یک مفهوم عام و گسترده است که همه چیز را دربر میگیرد که شامل عدالت در تمامى ابعاد از قبیل افکار ، عقائد ، گفتار ، رفتار ، اخلاق فردی ، فرهنگ اجتماعی و... میشود .

 دایره عدل محدود به انسانها نبوده بلکه تمام موجودات هستی را شامل می شود .

حضرت علی عدل را به معنی قرار دادن هرچیزی در جای خود تعریف کرده است.عدل در مقابل ظلم است که به معنی خارج کردن چیزی یا حقی از جای خود است.

با این حال معنای رایج و مصتلح عدل ، تقسیم و ادای حقوق بر اساس میزان استحقاق و شایستگی هر فرد است .

عمل کردن بر اساس عدل و اجرای عدالت نیازمند عقل ، اندیشه ، علم ، آگاهی ، قدرت ، توان و امکانات است و چون غیر از خداوند هیچ موجودی همه این شرایط را به طور تمام و کمال در اختیار ندارد  بنابراین تنها خداوند است که تمامی افعالش بر اساس عدل است و هیچ انسانی نمی تواند به طور صد در صد به عدالت رفتار کند .

عدالت در بین انسانها یک امر نسبی است و هر کس علم و عقل و توانایی اش بیشتر باشد عادل تر است . در واقع عدالتی که خداوند از انسان خواسته نسخه ای تخفیف داده شده و متناسب با توان انسانهاست .

اجرای عدالت و عمل کردن بر اساس عدل خود یکی از زیر شاخه های تقواست : « عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است »

در قرآن واژه عدل علاوه بر معنی اصلی و رایج در معانی مختلف دیگری هم استفاده شده است :

بدل ، عوض ، فدیه

معادل ، همتا ، برابر

مساوات ، برابر رفتار کردن ، به یک چشم دیدن

میانه روی ، اعتدال

داوری(بر اساس حق)

 

به عنوان مثال در مورد کسیکه مرتکب جرح یا قتل میشود اجرای عدالت می تواند به شکل قصاص باشد که عین عمل مجرم است و یا به شکل دیه باشد که در واقع عوض و فدیه ای است که معادل عمل مجرم است . یا عدالت در تقسیم بیت المال به شکل مساوات (تقسیم مساوی) است ولی در تقسیم ارث لزوما سهم افراد برابر نیست.

میانه روی و اعتدال نیز در واقع عدالت در اخلاق و رفتار و اعمال است . در واقع همه موارد فوق از مصادیق و زیر شاخه های عدل هستند.

 

قسط  به معنی قسمت کردن مدلی ساده شده و اجرایی از عدالت است که بیشتر در امور اقتصادی کاربرد دارد و خداوند خود آن را وضع کرده است . در آیات متعددی از قرآن کلمه قسط همراه با وزن کردن و ترازو آمده است که موید این موضوع است .

با اینکه قسط شعبه ای از عدل است با این حال اهمیت آن در امور روزمره ، از عدل هم بیشتر است چرا که  عمل بر اساس عدالت در توان همه نیست ولی عمل بر اساس قسط در توان همه انسانهاست .

یک مثال برای روشن شدن مفهوم  قسط ، خرید و فروش است . اگر قرار باشد در خرید و فروش به عدالت رفتار شود باید وزن جنس با ترازویی با دقت هرچه تمام اندازه گیری شود که در این صورت نیاز به ترازویی بسیار دقیق است به علاوه با هر ترازوی دقیقی هم که وزن بشود بازهم خطا وجود خواهد داشت بنابراین وزن کردن دقیق بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است.

حالا فرض کنید بخواهیم معادل این وزن دقیق پول پرداخت کنیم با توجه به محدود بودن نوع پولها چنین پرداختی هم بسیار مشکل و یا غیر ممکن است . اگر کمی به زمانهای قبل برگردیم که فقط ترازوهایی با چند سنگ محدود و سکه هایی با تنوع کم وجود داشت چنین روش خرید و فروشی هیچگاه عملی نمی شد .

بنابراین می بینیم خرید و فروش بر اساس عدل امکان ندارد. برای حل این مشکل خداوند از روز نخست دستور داد ترازو را بر اساس قسط برپا کنید و نه عدل : « و وزن را به قسط برپا دارید و در سنجش مکاهید » و « ..پیمانه و ترازو را به قسط تمام دهید »

یعنی معامله با وسایل توزین معمول و پول رایج که قابل قبول عرف باشد صحیح و مورد رضایت خداوند است .

یا تقسیم بیت المال بر اساس عدل (یعنی بر اساس شایستگی و استحقاق) تقریبا غیر ممکن است ولی بر اساس قسط می توان آن را به صورت مساوی بین مردم تقسیم کرد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۷ ، ۲۲:۲۱